🎨 📚 کتاب 👀 مادرش می آید جلوتر و زل می زند توی چشمانش. 👂– گوش کن ببین چه می گویم ادواردو… برای من هیچ کدام مهم نیست. برای من فقط تو اهمیت داری و تو حق نداری مسلمان شوی.. . تو… حق نداری مسلمان شوی… من نمی گذارم. هر دین دیگری می خواهی داشته باش. بودایی باش. گاو بپرست.😳 اصلا دین نداشته باش… اما مسلمان نباش. 💆‍♂ادواردو به آرامی انگشتان مادرش را از موهایش جدا می کند و کمی از درد موهایش کم می شود. – هیچ کس نمی تواند دینم را از من بگیرد مادر…👌 @bookpatoogh