چند وقته عجیب مشغولیتهام زیاد شده
و کارام بیوقفه پشت سرهم افتادن
شاید خسته بشم و شاید حین انجام کاری اشکی سرازیر بشه و بغضی گلو رو خفه کنه اما خرسند از اینکه روح در آرامشه
بعضی از اتفاقای روزمره و سختیها و مسئولیتهایی که زندگی به آدمی واگذار میکنه شاید سراسر رنج باشه ولی اون حس خوب وقتی رقم میخوره که اون لذتی رو که نهفته در رنجهاست رو ببینی و به جای غر زدن از وضعیت موجود در پی تغییر اون باشی
معنای زندگی با تصور ما از رنجها تحقق پیدا میکنه و اون ما هستیم که میتونیم با بینش و نگاهی جدید به رنجهامون آرامش درونی رو در عین هیاهوهای بیرونی به وجود بیاریم
بله اون ما هستیم🌱😄