مـیــثــــاق
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 🔸️برگرفته ازکتاب خون دلی که لعل شد ⚘زندگینامه آیت الله العظمی امام خامنه ای (مد ظله العال
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 🔸️برگرفته از کتاب خون دلی که لعل شد ⚘زندگینامه آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) 🔸️🔸️فصل اول،قسمت چهارم 🔸️امام جماعت مسجد بازار 🍂شیخ هادی معروف بود به اینکه هر کتابی را به او عرضه کنند ،می خرد و در دکّان خود می گذارد، بعد هم جز به قیمت هنگفت نمی فروشد .میگفت: من به گرانفروشی معروفم! لذا تنها کسی از من کتاب میخرد که ناچار به خرید آن باشد، وکسی که ناچار باشد ،به هر قیمت گرانی هم که شده، می‌خرد! شیخ هادی این‌طور خرید و فروش می کرد. 🍂 به یاد دارم با پسران به خانه پدربزرگمان مرحوم میردامادی می‌رفتیم. ایشان هم مثل پدرها و پدربزرگ های دیگر، یک ریال یا نیم ریال به ما می‌داد،که البته پول ناچیزی بود؛ اما پیش می‌آمد که مادر ناگزیر می شد همین مبلغ ناچیز را از ما بگیرد تا با آن برای شام ما چیزی بخرد . 🍂من در خانه پدر، از فقر چیزهایی دیده ام که در خانه علمای دیگر کمتر دیده می شود. پدر هیچ گاه از ناداری و تنگدستی خود با کسی سخن نگفت، بلکه برعکس، به سبب مناعت طبع و توجه به وضع ظاهر، مردم ایشان را فردی توانگر می پنداشتند. 🍂 در تابستان فقط از عبای خاچیه، که گرانترین عبا است- که بعد از آن عبای مخلوط است، و بعد از آن هم عبای مکینه - در زمستان هم از عبای نائینی استفاده می‌کرد که از عبای ماهوتِ متداول میان علما فاخر تر است؛ اما قبای خود را گاهی به ناگزیر وصله می کرد، چون این دیگر زیر عبا پنهان می ماند. 🖋ادامه دارد.... ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘