🎆﷽🎆
هر روز یک صفحه از کتاب سه دقیقه در قیامت
ماجرای واقعی مردی که لحظات نزدیک مرگ را تجربه کرده است
قسمت دوازدهم
جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت :کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است.
چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود:<<اقرا کتابک، کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا.>>این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت.
نگاهی به اطرافیانم کردم. کمی مکث کردم و کتاب را باز کردم. بالای سمت چپ صفحه اول، با خطی درشت نوشته شده بود:
«سیزده سال و ۶ ماه و ۴ روز»
از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟
گفت :سن بلوغ شماست. شما دقیقاً در این تاریخ به بلوغ رسیدی.
توی ذهنم بود که این تاریخ، یکسال از پانزده سال قمری کمتر است. اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زیادی نوشته شده بود. ازسفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و... پرسیدم:این ها چیست؟ گفت :اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام دادی. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده.....
ادامه دارد🖊
🎆
🎆🌼
@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆