🎆﷽🎆
🌴ناقه ای كه پيغمبر سوار آن بود، وارد شهر يثرب شد و مردم دور آن را گرفتند.
🌴در آن زمان،شهر مدينه، محله محله بود؛ هر محله ای هم براى خودش خانهها ، كوچه ها و حصار و بزرگانى داشت و متعلق به قبيلهای بود؛ قبايل وابسته به « اوس» وقبايل وابسته به «خزرج» .
🌴وقتى شتر پيغمبر وارد شهر يثرب شد، جلوی هر كدام از قلعههای قبايل كه رسيد، بزرگان بيرون آمدند و جلوی شتر را گرفتند:
🌴 يا رسولالله ! بيا اينجا؛ خانه، زندگى، ثروت و راحتی ما در اختيار تو.
🌴پيغمبر فرمود: جلوی اين شتر را باز كنيد؛
🌴 «انهامأمورة»؛ دنبال دستور حرکت می کند؛
بگذاريد برود.
🌴جلوی شتر را باز كردند تا به محله بعدى رسيد. باز بزرگان، اشراف، پيرمردان، شخصيتها و جوانان آمدند جلوی ناقه پيغمبر را گرفتند: يا رسولالله ! اينجا فرود بيا ؛ اينجا خانه
توست ؛ هرچه بخواهى، در اختيارت مىگذاريم؛ همه ما در خدمتت هستيم .
🌴 فرمود: كنار برويد؛
بگذاريد شتر به راهش ادامه دهد؛ «إنّها مأمورة» .
🌴همينطور محله به محله شتر راه مىرفت تا به محله بنی النجار
ـ كه مادر پيغمبر جزو اين خانواده است ـ رسيد.
🌴 مردان بنىّ النجار دایی های
پيغمبر محسوب مىشدند؛ لذا جلو آمدند و گفتند: يا رسولالله ! ما خويشاوندان توييم، هستی در اختيار توست، در منزل ما فرود بيا.
🌴 فرمود: نه، «إنّها مأمورة» ؛ كنار برويد. راه را باز كردند.....
📗انسان ۲۵۰ ساله /امام خامنه ای
🎆
🎆🌼
@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆