مـیــثــــاق
🌷🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃 🌷خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🌷 فصل نهم قسمت صد و پنج کتاب هدفمند 🍃یقی
🥀🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀فصل نهم قسمت صد و شش تو تحت تعقیبی! 🍂یک روز در خیابانی نزدیک دانشگاه تهران پیاده می رفتم که ناگهان با آقای هاشمی رفسنجانی روبرو شدم دیدم آقای هاشمی با تعجب و شگفتی به من نگاه میکند به من گفت شما چطور به این شکل در خیابان راه می روید و خود را مخفی نمی کنید؟ گفتم برای چه مخفی شوم ؟من امام جماعت هستم و منبر می روم! 🍂گفت شما تحت پیگرد هستید گروه ۱۱ نفره لو رفته است! آقای آذری قمی دستگیر شده و ما در تهران تحت تعقیب هستیم گفت سوار اتوبوس بوده و وقتی مرا دیده پیاده شده تا مرا از جریان مطلع کند 🍂گفتم بسیار خوب حالا چه باید بکنیم؟ گفت امروز ما برای مشورت درباره اینکه چه کاری باید بکنیم با برخی اعضای گروه جلسه داریم محل قرار در خیابان ایران بود که یکی از خیابانهای مرکزی تهران است زیرا هیچ یک از اعضای گروه در تهران خانه نداشتند و ما نمی خواستیم که هیچ یک از دوستان را به دردسر بیندازیم 🍂 در خیابان ایران به هم رسیدیم چهار نفر بودیم من و آقای هاشمی و آقای ابراهیم امینی و آقای قدوسی چند روز پیش ساواک آقای قدوسی را احضار کرده و درباره مسائل مربوط به گروه ۱۱ نفره ما از او بازجویی کرده بود 🍂 برای ما مهم بود که بدانیم در بازجویی چه صحبت‌هایی شده تا از میزان لو رفتگی گروه در نزد ساواک آگاه شویم موضوع اصلی جلسه ما همین بود 🍂 سرگردان مانده بودیم کجا را برای نشستن و مشورت در این امر خطیر انتخاب کنیم توافق کردیم به مطب دکتر واعظی برویم که پزشکی متدین و اهل نجف آباد بود مطب او هم نزدیک به محل قرار ما بود گفتیم در اتاق انتظار می‌نشینیم درباره موضوع شور و مشورت می‌کنیم چون نشستن در اتاق انتظار پزشک امری عادی است و جلب توجه نمی کند 🍂 بدبختانه مطب خالی از مراجعین بود و نمی شد در اتاق انتظار بنشینیم چون وقتی بیماری در مطب نیست انتظار معنا ندارد بنابراین از مطب بیرون آمدیم! 🗒ادامه دارد..... @Misaagh_Amin