🔸️شعر آقای مهربون
🌸یه روز تو دشت و صحرا
🌱بازی میکرد یه آهو
🌸میخندید و میپرید
🌱از این سو به اون سو
🌸یه دفعه از راه رسید
🌱یه شکارچی اخمو
🌸بدجنس بود و میخندید
🌱هو ها ها هو هو هو
🌸آروم آروم رفت جلو
🌱تا آهو رو بگیره
🌸اون آهوی بیچاره
🌱میخواست از ترس بمیره
🌸یه دفعه از راه رسید
🌱یه آقای مهربون
🌸آهو را آزادش کرد
🌱تا برگرده خونشون
🌸اون آقای مهربون
🌱مرد خوب خدا بود
🌸اون آقای مهربون
🌱آقا امام رضا ع بود
#میوه_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#شعر_کودکانه
╭┅───🌺—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯