▫️سلام آقا، می‌دانم که ناگفته می‌دانید، این روزها، کارم این شده که پنجره خانه را باز کنم، روبه روی مشهدتان دست به سینه بایستم و برایتان شعر بخوانم: «گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگی‌ام / ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟» ... ▫️شعرخوانی‌ام که تمام می‌شود، سلام می‌دهم و با چشمان بسته به آسمانی که آن سویش صحن و سرای شماست، نگاه می‌کنم ... ▫️چند دقیقه که میگذرد، تپش‌های بی‌قرار قلبم آرام می‌گیرد و میفهمم که صدای نگاه از پشت پلک‌هایم، به گوشتان رسیده است و همین مرهم، برای درد دلتنگی این روزهای من کافیست ... السَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء @Moaseseh_EmamAli