درد دل هاي يک نابينا در امتداد رسيدن به روز گرامي داشت عصاي سفيد روز 24 مهر ماه درود و عرض ادب خدمت همشهريان گرامي شهرستان مبارکه ،زيباشهر و حومه !!!مي دونستيد عصاي سفيد نابينايان هنگام عبور از خيابان حکم تابلوي ايست پليس را دارد در قانون !!! توي اين فکر بودم که چطور و به کي بگم مشکلاتم را و کي چه جور مي تونه کمکم کنه قسمت اول هر وقت مي آمدم از خيابان عبور کنم تنم مي لرزيد با اينکه تازه در ابتداي خيابان ايستاده بودم که بتونم از خيابان عبور کنم و به بلوار برسم و مجددا خيابان روبرو را طي کنم تا به ابتداي کوچه برسم که به سمت خونه حرکت کنم و بعد از يه روز خسته کننده استراحتي کنم عصاي سفيدم را که براي افراد نابيناست را به منظور ايست در دستم گرفته بودم و به سمت جلوي بلوار دراز کرده بودم که شايد يه راننده با معرفت و فهيم درک کنه شرايط من را و ايست کنه تا من بتونم از خيابان عبور کنم ،اما دريغ از اينکه کسي توجهي داشته باشد انگار که همه جز جلويشان و خودشان چيزي را نمي ديدند و انگار که اين عصاي سفيد به منظور خط آغاز مسابقه ماراتون رالي تلقي مي شد و به من که مي رسيدند تازه بيشتر شتاب مي گرفتند و مانند کودکاني که دوست دارند در پيش ديگران خودنمايي کنند يادشان مي آمد که خودرو شخصيشان خيلي بيشتر از اينکه تا به حال باهاش رانندگي مي کردند قابليت هاي بيشتري داره و حتي انگار که تندتر هم مي توانند رانندگي کنند بيش از 15 دقيقه منتظر بودم و همچنين عصاي سفيد در دستم و به سمت جلو دراز کرده بودم که کسي نگه داره و کسي هم ايست نمي کرد تا من بتونم از خيابان عبور کنم و واقعا خيابان شلوغ بود توي همين حال بودم که ديدم يه پيرمرد با معرفت که هميشه مغازه وسيله برقي فروشيش نبش کوچه ما بود بهم رسيد و گفت مياي باهم بريم اونطرف خيابان و منم در سمت راستش قرار گرفتم و بازوهاي سالخورده اش را گرفتم و با هم از خيابان عبور کرديم ازش تشکر کردم و توي کوچه به سمت خانه حرکت کردم اما همش توي اين فکر بودم که خدايا چطوريه که اين همه خودرو رد شدند و حتي هيچ کدام حاضر به توقف و ايست نبودند و حاضر نشدند براي کمک به ديگري هم که هست حق شهرونديم را محترم بشمارند و بهم کمک کنند تا من هم با امنيت از خيابان عبور کنم آخه منم دوست دارم مستقل باشم و مثل خيلي ديگه از جاهاي دنيا و چه بسا شهر هاي بزرگ که مردم افراد نابينا را درک مي کنند و هنگام عبور از خيابان وقتي ديدند يه نابينا کنار خيابان ايستاده و عصاي سفيدش را با دست به سمت جلو گرفته مثل تابلوي ايست پليس ترمز کنند و توقف داشته باشند تا بتونه به راحتی از خیابان عبور کنه مردم باید درک کنند و بدانند نابینایان هم حق دارند بدونه استرس از خيابان عبور کنند خداييش اگه فکر مي کردند که يکي از اعضاي خانواده شما اين شرايط را داشته باشد بنظرتان چطور رفتار مي کنيد چي مي شد همه خودرو سوار ها درک مي کردند که اونها سواره هستند و من پياده و هر طور و هر شکلي هم که بخواي حسابش را بکني اونها خيلي زودتر و سريع تر به مقصد و هدفشان مي رسند تا من که با عصاي سفيد در دست کنار خيابان ايستاده ام و منتظر گذشت و انسانيت يک نفر هستم که ايست کنه تا منم بتونم از خيابان عبور کنم کسي نابينايي را نچشيده و سختي ها و تلخي هايش باور ندارد همشهري هاي عزيزم لطفا درکم کنيد و کمکم کنيد که من هم مستقل باشم عبور مستقل يک نابينا از خيابان با عصاي سفيد حق شهروندي من هست افراد نابينا هم مثل همه انسان ها که هر کدام به نحوي نقص و مشکلي دارند از نظر بينايي داراي نقص هستم اما اين دليل بر ناتوان بودن نيست از طرف نابينايان شهر هاي زيباشهر ديزيچه مبارکه و طالخونچه لطفا بخاطر هفته گرامي داشت عصاي سفيد نشر دهيد تا فرهنگ سازي شود ❤️⃝⃡🇮🇷رسانه‌مردمی شهرستان مبارکه 👇 @Mobarakesalam