مبتـلا بـہ حࢪم...(:
خجالتمیڪشم اسممراگذاشتهام:منتظر امّا زمـانۍڪه دفترانتظارمراورق میزنۍمیبینی؛ فضاۍمجازۍرا بیشترازامامممیشناسم ؛ حتۍگاهۍصبح آفتابنزده آنهارا چِڪمیڪنم؛امـا عهدم را نـــه...
#تلنگر
✨