دخترم بـا تو سخن می گویـم ‏ زندگی درنگهم گلـزار یست ‏ و تـو با قامـت چـون نیلـو فر ، شاخه ی پـر گـل ایـن گلـزاری ‏ من بـه چشمان تـو یـک خرمن گل می بـینم ‏ گل عفت ، گـل صـد رنـگ امیـد ...