...🪴 کار شهید علمداری و همکارانش در عراق، کنترل هواپیماهای بدون سرنشین در جوار ملکوتی حرم امام حسن عسکری(ع) بود. در این مأموریت آخر حال و هوایش عجیب بود. هروقت حمام می رفت غسل شهادت می کرد. سه روز قبل از شهادتش از محل کار در اهواز تماس گرفتند که باید برای انجام مأموریت که حضورش ضروری است به ایران برگردد. اما جواب شهید فقط یک جمله بود "من تازه به اینجا آمدم، و تا شهید نشم بر نمیگردم. علمداری فقط شهید میاد ایران" شب آخر، ابتـدا بـا همکارانش به زیارت می‌روند. حدود ساعت ۱۱ شب به من(همسر شهید ) زنگ زد. صدایش را که شنیدم، به گریه افتادم. دست خودم نبود. ناگهان صدای خمپاره‌ای شنیدم و پرسیدم: ایـن صدای چه چیزی بود؟ گفت: چیزی نیست، باور کن جایمان امن است. همان شب وقتی که صحبتش با من تمام شد، خمپاره دیگری می‌زنند و به شدت مجروح و سرانجام ساعت ۲ بامداد به آرزویش میرسد ..🤍 @Modafeaneharaam