شعر | محسن علیخانی
غزل قدیمی «مرگ» این مرگ خدا چه بی‌خبر می‌آید! از راست و چپ ز پشت سر می‌آید گر اذن به او دهی که جان
پ.ن۱: امام علی علیه‌السلام فرمودند: فَتَزَوَّدُوا فِی أَیَّامِ الْفَنَاءِ لاَِیَّامِ الْبَقَاءِ. قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَی الزَّادِ، وَ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ. وَحُثِثْتُمْ عَلَی الْمَسِیرِ. فَإِنَّمَا أَنْتُمْ کَرَکْبٍ وُقُوفٍ لاَ یَدْرُونَ مَتَی یُوْمَرُونَ بِالسَّیْرِ.» پس توشه برگیرید در روزهای سپری‌شدنی، برای روزهای ماندنی. توشه را به شما نشان دادند و کوچ کردن را فرمان دادند و به رفتنتان برانگیختند. همانا شما همچون کاروانی هستید که بر جای مانده‌اند و نمی‌دانند کی آنان را به رفتن فرمان می‌دهند. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۷ پ.ن۲: سروده شده در دوم ذی‌القعده ۱۴۳۴ مصادف با ۱۶ شهریور ماه ۱۳۹۲