امام صادق ما را شبانه می‌بردند به زور نیزه و با تازیانه می‌بردند به دست‌های نحیفش طناب می‌بستند عزیز فاطمه را آمرانه می‌بردند ز دشمنان علی انتظار خیلی نیست که پیر سلسله را وحشیانه می‌بردند... عبا به دوش ندارد امام ما، ای کاش! میان کوچه‌ و شب، مخفیانه می‌بردند مگر گناه امامم بجز سیادت بود؟! چگونه لشکریان بی‌بهانه می‌بردند؟! غلام خانه نشست و به گریه با خود گفت: مرا به جای امامم چرا نمی‌بردند؟! تمام برکت خانه صفای صحبت اوست صفا و برکت ما را ز خانه می‌بردند... تمام زمزمه‌ام در رثای او این است: «امام صادق ما را شبانه می‌بردند...» @MohsenAlikhanySher