او با بیان اینکه یکی از دوستان عکس تابوت به همراه نامه شناسایی DNA را برایمان ارسال کرده است، ابراز می‌کند: بر روی تابوت نوشته شده است متلاشی و اربا اربا؛ سکوت می‌کند؛ اما صدای خفیف شکستن بغض و دویدن اشک ها این سکوت را بر هم می‌زند. علی اسدی ادامه می‌دهد: هنوز اعلام رسمی نشده است؛ رسم بر این است که چند تن از مسئولین استان به همراه هیئتی به منزل آمده و این خبر را به خانواده شهید ابلاغ می‌کنند. او بیان می‌کند: هشت خواهر و برادر بودیم؛ سه خواهر و پنج برادر. سه تن از برادران جزو مدافعین حرم هستند تا آنجا که برادرم بهزاد که متولد سال 74 است در عراق و سوریه به دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب(س) می‌پردازد. برادر شهید محمد اسدی که بی تاب دیدن برادر همرزمش در عراق است می‌گوید: امروز به معراج می‌روم شاید بتوانم برادرم را ببینم و باز سکوت و سکوت و سکوت و باز هم صدای اشک و بغض. او در مورد مراسم تشییع و تدفین برادرش اظهار می‌کند: بسیاری از دوستان پیشنهاد کرده اند که شهید اسدی در کنار شهید جواد جهانی در پارک خورشید به خاک سپرده شود، خانواده نیز با در نظر گرفتن مسائل فرهنگی و ترویج فرهنگ شهادت و ایثار به اجماع رسیده و برای دفن شهید اسدی در کنار همرزمانی همچون شهیدان عطایی(ابوعلی)، عارفی، کوهساری و جهانی تصمیم خواهند گرفت. گفت‌وگو را تمام می‌کنم شاید علی اسدی منتظر تماس برای دیدار است، چشم به راه آمدن برادری است که حدود یک سال از دیدنش محروم بوده. شهید اسدی در قالب زمین نمی‌گنجید، آزاد و رها بود با آرزوی شهادت. تا آنجا که گفته بود:«این دنیا بسیار کوچک وگذراست و مثل یک دیوار میماند که ما بر لبه آن راه میرویم و انتهای این دیوار که هدف ماست شهادت است و ما باید هدف خود را با دقت و هوشیاری ببینیم و با سرعت و اشتیاق به طرف آن بدویم و مواظب باشیم که در این مسیر کوچکترین لغزشی در ما به وجود نیاید که ممکن از این دیوار سقوط کنیم و به هدفمان که شهادت است نرسیم.» شهید اسدی گنجی است که به امتداد تاریخ جاری است تا آنجا که رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار با خانواده شهید محمد اسدی فرمودند:«این جوانها واقعا هرکدامشان یک گنج اند، یک گنج اند؛ اگر خود این جوانها و آنهایی که با اینها سروکار دارند بفهمند!».