سلام عزیزم خوبی فاطمه جان من اسمم زهراست ۱۳ سالمه چادری به عشق مادرم زهرا و داداش محسن جانم! آجی جانم! من داداش محسن را فکر میکنم۲ سال پیش یهویی ازش کمک خواستم جوابم به خوشی داد دورش بگردم و تصمیم گرفتم که رفیق شهدیم باشه ؛ و از اون موقع تا حالا فقط دارم در موردش میخونم که بیشتر بشناسمش( فقط کتاب سربلند نمیااااااد) و اینکه میخوام بیام سرمزارش ولی با شرایطی که دارم احتمالا شاید تو خوابم نبینم 😭😭 الی داداش جانم یه کاری بکنه که معجزه بشه🤩🤩 و اینکه من فقط میخوام بیاد بخوابم بگه ازت راضیم ، ولی نمیااد، حقم داره تو خواب کسی که پر از گناه هست نیاد 😓 آجی جانم ، فاطمه جان چه حالی داشتی وقتی که داداش محسن شهید شدند؟😭😭 خواهر بزرگوار شهید وقتی شهید شدن از طرفی خوشحال بودیم از اینکه به آرزوش رسید و عاقبت بخیر شد ولی از اینکه حضورشو کنارمون نداریم خیلی ناراحت بودیم و واقعا نمیشه توصیف کرد خیلی خیلی سخته ولی همیشه و هرلحظه احساسش میکنیم تو زندگیمون واقعا شهدا زنده هستن