ابن ابي الحديد توضيح مي دهد: ابن خيره الاماء، همان موعود و منجي آخرالزمان و امام دوازدهم شيعيان بوده که زمين را از ظلم و جور پاک مي کند و سرشار از عدل و قسط مي نمايد و از دشمنان اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم انتقام مي گيرد و سفياني ( از نوادگان ابوسفيان بن حرب بن اميه) را که بر بخش وسيعي از سرزمين هاي اسلامي سلطه پيدا کرده، همراه با پيروانش از بني اميه به قتل مي رساند و با قدرت، کفار قريش و بني اميه و... را در هم مي شکند. البته احتمال دارد در زمان قيام آن حضرت، ستمگران بني اميه که مرده اند دوباره به دنيا باز گردند(7) (عقيده به رجعت در شيعه و اسلام)(8) و از آنان انتقام جناياتي که انجام داده اند مي گيرد، (که يکي از آن ها واقعه ي جانکاه و جاويد کربلا و عاشوراي حسيني عليه السلام است که با تمام قساوت، پاکان و بي گناهان را به دستور يزيد بن معاويه به شهادت رساندند و سر از بدنشان جدا کردند و زنان و بازماندگان را به اسارت بردند). و در منابع روايي شيعه نيز احاديث فراواني (9) نقل شده است که از ستمگران انتقام خواهد گرفت و حتي يکي از لقب هاي حضرت مهدي عليه السلام منتقم مي باشد و حضرتش مي فرمايد: «أنا بقيه الله في أرضه و المنتقم من أعدآئه(10)؛ من ذخيره ي خدا در روي زمين و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم». از امام صادق عليه السلام روايت است که : «... چون امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، فرشتگان گريستند و گفتند: پروردگارا! آيا قاتلين برگزيده ي تو و فرزند پيامبرت را به حال خود وا مي گذاري؟ پس خداوند سايه و نور امام قائم - عجل الله فرجه الشريف- را بر آنان نماياند و فرمود: «بذلک القآئم أنتقم منهم(11)؛ به وسيله ي اين قائم - عجل الله فرجه الشريف- از ظالمين و قاتلين انتقام مي گيرم.» نقل شده است: هروي از حضرت رضا عليه السلام مي پرسد: نظرتان درباره ي اين فرمايش امام صادق عليه السلام که مي فرمايد: «هرگاه قائم ما قيام کند، بازماندگان از قاتلان امام حسين عليه السلام به کيفر کردار پدرانشان کشته مي شوند.» چيست؟ حضرت فرمود: اين سخن صحيح است. گفتم: پس معناي آيه قرآن (و لا تزر وازرة وزر أخري)(12) «هيچ گناه کاري بار گناه ديگري را بر نمي دارد» چيست؟ فرمود: «آنچه خداوند مي فرمايد صحيح است ولي بازماندگان قاتلان امام حسين عليه السلام به کردار پدران شان خرسند هستند و به آن افتخار مي کنند و هر کس از چيزي راضي و خشنود باشد مانند آن است که آن کار را انجام داده باشد، اگر مردي در مشرق کشته شود و مرد ديگري در مغرب به کشته شدن او شادمان باشد، نزد خدا شريک گناه قاتل است و حضرت قائم- عجل الله فرجه الشريف- فرزندان قاتلان امام حسين عليه السلام را هنگام ظهورش نابود مي سازد؛ چرا که به عمل پدرانشان راضي هستند (و ظاهراً در برابر نهضت مهدوي مزاحمت ايجاد کرده، مي ايستند و در حمايت از کردار پدران خود لجاجت و عناد مي ورزند)...(13) حال با توجه به اهميت بحث فتنه ها و اين که هر قدر زمان ظهور و قيام حضرت مهدي عليه السلام نزديک تر مي شود فساد و فتنه ها فراگيرتر و پيچيده تر مي گردد، پسنديده به نظر مي رسد شرح اين بخش از خطبه را با کلام مرحوم علامه جعفري رحمه الله به پايان رسانيم: به راستي آيا اميرالمؤمنين عليه السلام با اين جملات با همه ي تاريخ بشري صحبت نمي کند؟ آيا اين اصل کلي در همه ي جاده ها و طرق اصلي و فرعي تاريخ جريان ندارد؟ «ان الفتن اذا أقبلت شبهت، و اذا أدبرت نبهت، ينکرن مقبلات، و يعرفن مدبرات، يحمن حوم الرياح، يصبن بلداً و يخطئن بلداً(14)؛ بدانيد هنگامي که فتنه ها روي مي آورند مشتبه مي باشند (عوامل اشتباه) و وقتي که روي برمي گردانند بيدار مي سازند، در هنگام آمدن مورد انکار و ناشناسند و در موقع برگشت و روي گردان شدن شناخته مي شوند. فتنه ها مانند بادها مي گردند، (به شهري مي رسند) در يک شهر وارد مي شوند و مي ورزند و از شهري بدون اصابت مي گذرند.» اميرالمؤمنين علي عليه السلام در اين چند جمله دو اصل بسيار مهم و فراگير را در تحرکات فتنه اي گوشزد فرموده است که با شناخت آن دو اصل مي توان مقداري فراوان از معماهاي تاريخ را حلّ و فصل نمود. اين دو اصل عبارتند از: 1) فتنه در هنگام شروع، ناشناخته و عامل اشتباه است. 2) فتنه در هنگام پايان يافتن و روي گردان شدن، شناخته شده و بيدار کننده است. اصل اول- هر فتنه اي که با دست بشر و با تفکرات او در جامعه بروز مي کند، هرگز به عنوان فتنه و علائم و مختصات فتنه که همه و مهم باشد بروز نمي کند؛ يعني اين طور نيست که وقتي فتنه اي در يک جامعه سر بر مي آورد به قدري علامت ها و مختصات فتنه بودن آن واضح و روشن است که همگان مي توانند بفهمند. زيرا به وجود آورندگان فتنه ها آگاه تر و ماهرتر از آنند که کاري انجام بدهند که مردم جامعه از نخستين بروز نمودهاي آن، حالت مقاومت از خود نشان داده و آن را برگردان کنند.