⚡️حکایات و حکمت ها ✍وقت را غنیمت شمرید فتح موصلی نقل کرده است: در بیابان با قافله ای می رفتم، احتیاجی پیدا کردم و از قافله کناره گرفتم. ناگاه در بیابان چشمم به پسری افتاد، گفتم: سبحان الله! این پسر تنها کجا می رود، نزدیک او رفتم، سلام کردم و گفتم: کجا می روی؟ گفت: به زیارت خانهی خدا می روم. گفتم: شما که کوچک هستید، هنوز بر شما واجب نشده است. گفت: مگر ندیده ای از من کوچک ترها مرده اند؟! گفتم: زاد و توشه و سواری شما چیست؟ فرمود: توشه ام تقوا و سواری ام پاهای من است و با همین زاد و راحله به سوی مولایم می روم. عرض کردم: آقای من! شما که هیچ غذایی همراه ندارید. فرمود: اگر شخصی تو را به خانه ی خودش دعوت کند آیا شایسته است که غذای خود را برداری و به خانه ی او ببری؟ گفتم: نه! فرمود: آن کسی که مرا به خانه ی خود دعوت کرده غذایم را نیز خواهد داد. عرض کردم: تند بروید تا به قافله برسید. فرمود: بر من لازم است سعی و کوشش و بر او است که مرا برساند. نشنیده ای که خودش می فرماید: ( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین )(2). در این هنگام که با او صحبت میکردم جوان خوش اندامی با لباس های سفید پیش آمد و دست در گردن هم کردند و بر آن پسر سلام کرد. به آن جوان گفتم: تو را به حق آن کسی که به تو این اخلاق پسندیده و ظاهر آراسته را داده این پسر کیست؟ گفت: مگر او را نمی شناسی؟ او زین العابدین علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب است. آن گاه رو به زین العابدین باز کردم و گفتم: شما را به آبای گرامی تان قسم میدهم این جوان کسیت؟ فرمود: این برادرم خضر است که هر روز نزد ما می آید و بر ما سلام می کند. گفتم: شما را به آبای گرامیتان سوگند میدهم بگویید این بیابان های خشک را چگونه بی زاد و توشه طی می کنید؟ فرمود: من با توجه به این چهار چیز، بیابان ها را طی می کنم: 1. تمام دنیا را در اختیار خدا و ملک او می دانم، 2. تمام مردم را بنده و جیره خوار خدا می دانم، 3. اعتقاد دارم که اسباب و وسایل زندگی در دست خدا است، 4. قضا و قدر او را در امور، نافذ می دانم. گفتم: به به! عجب زادی دارید. شما با همین زاد، بیابانهای آخرت را طی خواهید کرد چه رسد به بیابانهای دنیا(1) 1- پند تاریخ 235/5 - 236؛ به نقل از: بحار الانوار 11/11 . 2- عنکبوت 69. ی جذاب را اینجا دنبال بفرمایید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3172335659C7dc453acb8