على علیهالسلام پیکر مطهر بانوى مظلوم هاش را طبق وصیتش زیر پیراهن غسل داد با آن که خود به اهل خانه اش فرموده بود براى عمل کردن به سفارش بانویش آهسته سخن بگویند و گریه بلند بلند نکنند مبادا همسایه ها مطلع شوند. اسماء بر پیکر مطهر آن بانوى رنجدیده آب مى ریخت و مولاى متقیان مىشست ناگهان دیدند که مولا تکیه به دیوار داده هاى هاى گریه مى کند و نتوانست خویشتن دارى کند وقتى پرسیدند یا امیرالمؤمنین چرا بىتاب شدهاى؟ فرمود: از حیاء این بانو اشک مى ریزم چطور در این مدت بعد از حادثه تازیانه خوردن این همه درد و صدمه را از من مخفى داشته و اکنون که دستم به بازوى ورم کردهاش رسید دانستم که چه بر سر این بانو آمده است نتوانستم خویشتن را نگه دارم که بى اختیار گریستم
😭😭😭😭😭😭😭🥀