#کلام_امیر
💢 بخش پنجم نامه ۲۸ :
موضع امیرالمؤمنین (ع) در مورد عثمان
♦️ نامه اى از آن حضرت (ع) در پاسخ معاويه و اين از بهترين نامه هاى امام (ع) است:
🔹سپس، از ماجراى من و عثمان سخن گفتى. بايد پاسخ اين پرسش را به تو داد كه خويشاوند او هستى.
🔹حال بگو، كدام يك از ما در حق عثمان بيشتر دشمنى كرد و به كشتن او مردم را راه نمود آيا آنكه خواست به ياريش برخيزد ولى عثمان خود نخواست و گفتش در خانه ات بنشين و از يارى من دست بدار يا آنكه عثمان از او يارى خواست ولى او درنگ كرد و اسباب هلاكت او مهيا داشت تا قضاى الهى بر سر او آمد؟
🔹 به خدا سوگند، «خدا مى داند چه كسانى از شما مردم را از جنگ بازمى دارند و نيز مى شناسد كسانى را كه به برادران خود مى گويند: به نزد ما بياييد و جز اندكى به جنگ نمى آيند.»
🔹من نمى خواهم اكنون به سبب خرده گرفتنم از اعمال بدعت آميز او پوزش بطلبم.
🔹گناه من اين است كه او را راه نموده ام و ارشاد كرده ام. بسا كسى را ملامت كنند كه او را گناهى نيست. «"و قد يستفيد الظنة المتنصّح"
گاه اتفاق افتد كه نصيحت گر خود در معرض بدگمانى افتد.»
🔹«تا آنجا كه بتوانم قصدى جز به صلاح آوردنتان ندارم. توفيق من تنها با خداست، به او توكل كرده ام و به درگاه او روى مى آورم.»
📚 نهج البلاغه - بخش پنجم نامه ۲۸
♦️♦️♦️♦️♦️♦️
✍ شرح مختصر :
🔹امام(ع) در اين بخش از نامه خود به پاسخ يکى ديگر از ايرادات يا صحيح تر سفسطه هاى معاويه پرداخته است .
🔹تاريخ اسلام گواهى مى دهد که نسبتى را که معاويه به على(ع) داد که در خون عثمان شرکت داشته و يا دفاع لازم را از او نکرده نسبت دروغى بود که براى فريب مردم ساخته بود و در همين راه از پيراهن خونين عثمان براى برانگيختن توده هاى نا آگاه بر ضد على(ع) بهره گرفت در حالى که امام(ع) کراراً به عثمان نصيحت کرده بود که اشتباهات خود را اصلاح کند، بيت المال را در ميان بنى اميّه و اطرافيانش تقسيم ننمايد و پست هاى مهم اسلامى را به دست آنها نسپارد و به درد دل مردم گوش فرا دهد که متأسفانه عثمان هرگز نپذيرفت.
🔹على(ع) به هنگام هجوم توده هاى خشمگين مردم به خانه عثمان فرزندان خود را براى دفاع از او فرستاد ، درحالیکه معاويه قدمى براى حمايت از عثمان برنداشت با اينکه عثمان به او نامه نوشته بود و از او خواسته بود که با لشگرى از شاميان به دفاع از او برخيزد.
🔹جالب است بشنويد هنگامى که معاويه بر مسند خلافت نشست، روزى به ابوالطفيل، صحابى معروف گفت: تو از قاتلان عثمان نبودى؟ ابوالطفيل گفت: نه ولى او را يارى هم نکردم. معاويه گفت: چرا يارى نکردى؟ ابوالطفيل گفت: هيچ يک از مهاجران و انصار او را يارى نکردند معاويه گفت: بر همه آنها واجب بود که عثمان را يارى کنند. ابوالطفيل گفت: تو با اين لشگرى که در شام داشتى چرا نيامدى تا او را يارى کنى. معاويه گفت: همين که من امروز خون خواهى او مى کنم يارى اوست. ابو الطفيل خنديد و گفت: کار تو و عثمان همانند چيزى است که شاعر مى گويد:
تو در حيات من هيچ خدمتى به من نکردى ولى بعد از مرگم مى خواهى بر من گريه کنى
🔹آنگاه امام(ع) به عنوان تأکيد و توضيح آنچه در جمله هاى قبل آمد مبنى بر اينکه معاويه به دعوت عثمان براى ياريش هرگز گوش نداد و حالا ديگران را سرزنش مى کند ، به آیه ۱۸ سوره احزاب اشاره می نماید .
استفاده امام(ع) از اين آيه شريفه اشاره به اين دارد که اگر تو (معاويه) در برابر مردم در مورد جريان قتل عثمان پرده پوشى کنى، از خدا مخفى نمى ماند که وى از تو يارى طلبيد و هرگز به سراغش نيامدى (و از قتل او خوشحال شدى) شايد خلافت به تو برسد.
البتّه معاويه که يک سياست باز حرفه اى بود مى دانست چنانچه به دفاع از عثمان بپردازد، مقابل مهاجران و انصار قرار گرفته و اين معنا براى او در آينده گران تمام میشود به همين دليل اعتنايى به دعوت عثمان براى يارى نکرد، هرچند به حسب ظاهر با او هم پيمان بود.
🔹ممکن است شبهه شود که آيه شريفه که درباره موضع گيرى منافقان در برابر پيغمبر(ص) سخن مى گويد مدح ضمنى براى عثمان محسوب میشود، چون او به پيامبر(ص) تشبيه شده است.
ولى جمله هاى بعد نشان میدهد که اين تشبيه فقط ناظر به تشبيه معاويه به منافقان بوده و تشبيه در يک جهت است .
🔹از آنجا که امام(ع) پيش از اين حادثه بارها از عثمان در برابر کارهاى ناروايش انتقاد مى کرد و کراراً او را نصيحت و ارشاد مى فرمود که دست از اين اعمال بردارد و در برابر مردم حاضر شود، درد دل مردم را بشنود و به خواسته هاى حق آنها پاسخ گويد. اين امور بهانه اى به دست معاويه و امثال او داد که تو مردم را بر ضد عثمان به شورش واداشتى. امام(ع) مى فرمايد: اگر ارشاد و نصيحت که مصداق بارز امر به معروف و نهى از منکر است گناه محسوب مى شود من به اين گناه اعتراف مى کنم ولى هيچ مسلمان با ايمانى چنين کارى را گناه نمى داند، بلکه از فرايض مسلم اسلام می شمرد