خودمونیما.. یه‌آقایی‌۱۱۱۶‌ساله‌که‌غایبه.. معلوم‌نیست‌کجاست.. کجا‌داره‌تنهایی‌‌‌زندگی‌میکنه.. کجا‌داره‌به‌خاطر‌گناه‌های‌ما‌گریه‌میکنه.. بین‌ماست‌ولی‌نمی‌بینیمش.. منتظر‌ماست‌ولی‌ما‌هیچ‌کار‌براش‌نمی‌کنیم.. ولی‌حتی‌اگه‌یه‌لحظه‌حواسش‌به‌ما‌نباشه ما‌نمیتونیم‌زندگی‌کنیم.. همونطور‌که‌خودش‌میگه‌ما‌به‌امور‌شما‌آگاهیم‌ و‌‌اگر‌یک‌لحظه‌کمک‌های‌ما‌نبود‌‌زندگی‌شما‌ بهم‌ریخته‌بود.. ولی‌ما‌انقدر‌درگیر‌زندگی‌های‌خودمون‌ شدیم‌که‌‌فراموش‌کردیم‌امامی‌داریم‌، مولایی‌‌داریم‌‌که‌هنوز‌نیومده.. اول‌به‌خودم..