ادعایی بی دلیل و چه بسا متحجرانه! / «
شما ببینید همین یک کلمه حرف امام ... چه تعداد افراد را از ما رویگردان کرد!»
🔸 بعضی می گویند: «علت بیشتر دین گریزی ها، معرفی دین متحجرانه است!»
آیا واقعا چنین است؟
🔸 «معنای تحجّر این است که از هر آنچه که به صورت یک باور در ذهن انسان وارد شده، بدون این که پایههای استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد،
بی دلیل و متعصّبانه دفاع کردن» [رهبری]
🔸 این که دفاع غیر معقول از هر چیزی(چه دین و چه غیر دین) ممکن است در مواردی باعث نفرت مردم از آن چیز بشود، نکته درستی است.
🔸
اما اینکه عامل «تحجر» را خیلی پررنگ کنیم و بیشتر دین گریزی ها را به دلیل آن بدانیم، خودش ادعایی بی دلیل و چه بسا متحجرانه باشد!
🔸
آیا انبیاء ما دین را متحجرانه معرفی می کردند؟
به عنوان مثال آیا حضرت نوح که مدت رسالتشان ۹۵۰ سال بود ولی متأسفانه افراد بسیار کمی به ایشان ایمان آوردند، متحجر بود یا دین متحجرانه معرفی می کرد؟
حضرات ائمه معصومین(ع) چه طور؟
🔸 در مورد شرایط فعلی جامعه هم همین طور است.
این نگاه که همیشه نقص را در فاعل(مبلغ) ببینیم درست نیست! گاهی و چه بسا در موارد زیادی نقص در خود قابل و یا موانعی دیگر است.
🔸 این خاطره رهبری 👇 در این موضوع، راه گشا است:
🔹 «گاهی در یک قشر، گَهگیریای هست که نمیشود راحت با آن کنار آمد. گذشته از این، اسلام خصوصیتی هم دارد. اسلام به مسؤولیت های اجتماعی بسنده نمیکند؛ بلکه به مسؤولیتِ فردی هم قائل است.
🔹 جزو ارزشهای اسلامی، یکی هم این است که طرف اهل فحشا نباشد؛ شُرب خمر نکند؛ فساد جنسی نداشته باشد؛ دروغگو نباشد. اینها هم هست دیگر!
🔹
خوب؛ آن هنرمندی که خیلی هم آدم صاف و سالم و نجیب و خوبی است، اما اهل این کارهاست، می تواند با این نظام همراهی کند!؟ طبیعی است که نمی تواند؛ مگر با یک گذشت. خوب؛ گذشت را که همه کس ندارد!
🔹 یکی از روشنفکرانِ فعّال معروف که هنوز هم در قید حیات است و قبل از پیروزی انقلاب، اندک مقالات خوبی هم با امضای مستعار در روزنامهها به دست چاپ می سپرد، اوایل انقلاب با ما آشنا شد. من این فرد را از دور میشناختم، ولی از نزدیک با وی آشنایی نداشتم.
🔹 من و مرحوم بهشتی و آقای هاشمی و مرحوم باهنر، با چند نفر دیگر در «کانون توحید» نشسته بودیم که گفتند این شخص آمده است. دیگرانی که آنجا حضور داشتند وی را نمی شناختند؛ اما من که دورادور او را می شناختم، گفتم: «بگویید بیاید.»
🔹 آمد و خیلی با ما گرم گرفت و با جمع ما مأنوس شد. مردی روشنفکر و هوشمند و از لحاظ ذهنی، انسانی فرهیخته بود. آدمِ کوچکِ بدی نبود.
🔹 جلسهی دومی که ایشان از ما وقت گرفت و با عجله نزدمان آمد،
مصادف با روزهایی بود که امام دستور داده بودند زن های بی حجاب نباید در ادارات حضور داشته باشند.
🔹 یادتان هست دیگر! امام در همان اوایل انقلاب -ماه اوّل بود یا دوم، نمیدانم- چنان دستوری صادر کرده بودند.
🔹 باری؛
این شخص، یقهکَنان آمد و گفت: «آقا! این چه دستوری است امام دادهاند!؟ این چه کاری است که می کنید!؟ این چه حرفی است که می زنید!؟»
🔹 خلاصه، با ما بنای محاجّه کردن را گذاشت و
بعد هم رفت که رفت!
🔹
شما ببینید همین یک کلمه حرف امام که به موضوع حجاب و پوشش زن ارتباط پیدا می کرد -یعنی حکمی است در اسلام که نمی شود آن را ندیده گرفت- چه تعداد افراد را از ما رویگردان کرد!»
پ.ن: دقیق حرف بزنیم! مخصوصا در زمان های خاص و تریبون های بزرگ...
یاعلی🌹
✍
#طلبه_ای_در_قم
محمد صالح مشفقی پور
💎
@Moshfeghoun 💐