و من امیدوارم که انشاء الله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا  نکنیم، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این  مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست.    اینهایی که می گویند که هر علمی بلند بشود و / هر حکومتی / خیال کردند که هر حکومتی باشد این بر خلاف انتظار فرج است، اینها نمی فهمند چی دارند می گویند... ما اگر  فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم برای این که خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را  باید به دیوار زد، این گونه روایت قابل عمل نیست.    یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می ذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این  چیزها ما کار نداشته باشیم ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایندانشاء الله درست میکنند دیگر ماتکلیفینداریم،تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند وکاری به کارآنچه دردنیامیگذرد یا درمملکت خودمان میگذرد نداشته  باشیم اینها هم یک دسته ای،مردمی بودندکه صالح بودند. یک دسته ای می گفتند که خوب باید عالم پرمعصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناه ها زیاد بشود که  فرج نزدیک بشود. یک دسته ای از این بالاتر بودند می گفتند باید دامن زد به گناه ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت (سلام الله علیه) تشریف بیاورند. این هم یک  دسته ای بودند که البته در بین این دسته منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند. یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل  است آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند علم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند... ما اگر دستمان میرسید قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم وجورها را از عالم برداریم،تکلیف شرعی ماست منتها ما نمیتوانیم: اینی که هست این است که حضرت عالم را پرمیکند  از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.    و لهذا می بینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود بله، در زمان حضرت صاحب (سلام الله علیه) حکومت واحد می شود، قدرت حکومت... عدالت یک  عدالت اجتماعی در همه عالم می آید اما نه این که انسان ها بشوند یک انسان دیگر، انسان ها همان ها هستند که یک دسته شان خوبند، یک دسته شان بد، منتها آنهایی که بد هستند دیگر نمی توانند که کارهای خلاف بکنند.    یکی می خواهد که بیاید احیاء کند این افکار را و من امیدوارم که انشاء الله حضرت بقیه الله زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحائی خود اصلاح کند اینها را. روز جمعه به ولی امر (عج) ، متعلّق است.    فقها از طرف امام (علیه السلام) حجت بر مردم هستند.     کسی که در زمان حضرت صاحب (عج)  باشد و با نواب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند به این موضوع توجه دارد که در فراگرفتن مسائل به چه  اشخاص باید رجوع کرد.     اسحاق بن یعقوب نامه ای برای حضرت ولی عصر (عج)  می نویسد و از مشکلاتی که برایش رخ داده سؤال میکند،ومحمد بن عثمان عمری ـ نماینده آن حضرت ـ نامه را میرساند.جواب نامه به خط مبارک صادر میشود که... در حوادث وپیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا  آنان حجت من برشمایند و من حجت خدایم...    از غیبت صغری تا کنون که هزار و چند صد سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام  اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟! قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن بیست و سه سال زحمت  طاقت فرسا کشید فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟ اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است.