پروین اعتصامی
وسط جنگل به درختان بلندی که سایه بانی بالا سرش شکل داده بودند، خیره بود. شاخه درختان که با ورزش باد در حال رقص بودند. چشمانش را بست و در گذشته غرق شد، حرفهایی که صبح دو ماه پیش با او میزد.
+غم مثل یک لکه سیاهیست که وجود آدم را میگیرد .
- شاید چون غم مثل یک سایه تاریک است .
-با وجود سیاهی هم میشود پرواز کرد؟
+به نظرم باید سبک شد که پرواز کرد .
دقایقی دیگر صدای پایی که نزدیکش میشد باعث باز کردن چشمانش شد. باید غم را شکست میداد .
@Mystical_complexity :تقدیم به
از :
@Madhoosh_110