🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸خاطرات بیادماندنی✨این قسمت : 🌸سیره عملی رزمندگان:پست نگهبانی ✍شاید این روز ها به دلیل گذشت زمان هم موهامون سفید شده و هم کم پشت ؛! و به نوعی آدمهای پر رویی شده ایم (یعنی موهامون از جلو ریخته و صورتمون با پیشونی و فرق سرمون یکی شده ) البته تو بعضی ها استثنا هم داریم ! 🍃در دوران حاضر،توان بدنی ما هم بشدت تحلیل رفته است و دیگر اصلا وجود تحمل ایستادن در سرماهای زیر چند درجه صفر را نداریم ! چه رسد در برف و سرما بخواهیم در آب سرد شنا کرده و خود را به آنسوی رودخانه ای برسانیم.این بخش را فراموش کنید امروزه حتی اگر بخواهیم چند ساعتی را در سرما با کمترین امکانات سپری کنیم هم از کف داده ایم.و تحملش سخت شده است. 🍃 بگذریم از اینکه درعملیاتهای شبانه در آبان و آذر ماه سالهای ،۱۳۶۲، ۱۳۶۱ با تجهیزات کامل و سنگین در رود خانه های فصلی اذربایجان و کردستان به آب می زدیم و از آنها عبور می کردیم که دمای آب بسیار پایینی داشت و گاهی اوقات برف هم تا رو زانو بود. و شرایط بدتر از آن زمانی رخ می داد که از آب بیرون می آمدی و از نوک سر تا داخل پوتین خیس بود. همه ی تجهیزات و جیره غذایی آب خورده بود. 🍃در پادگان شهدا هم با آن چشمه و بِلکه آب پایین ارتفاع ، وجود می خواست تا وقتی از کوه با طناب می آمدی پایین، بپری توی آب و خودت را به لبه ی دیگر بِلکه برسانیم. 🍃 هرشب در پادگان کنار دریاچه ارومیه یادتان هست که تا زانو در برف فرو میرفتیم تا صد متر آن طرف تر نگهبانی دهیم ؟! 🍃این باب راباز کردم به این خاطر که نگهبانی دادن بچه ها!خودسیره عملی رزمندگان در دوران هشت سال دفا ع مقدس بشمار میرفت. 🍃روایت است شهید بروجردی در بانه از سنگر فرماندهی بیرون آمد و نیمه های شب و مخفیانه بر روی ساختمان فرماندهی به جای نگهبان تعیین شده و چند نفر دیگر پست دادو بدون ادعا صبح هم بر سر کار فرماندهی حاضر شدو... 🍃یادم هست که وقتی درپادگان بودیم ساعات نگهبانی ؛ از اول غروب تا سپیده صبح شیفت بندی می شد، وبه طور مساوی بین بچه ها تقسیم می شد. 🍃البته این مطلب خود ؛ توفیقی بود که توفیقات دیگری را هم به دنبال داشت؛مانند؛ خواندن انواع احادیث نگهبانی درراه اسلام و اینکه از... عبادت بالاتر است ، با این بینش که سایر تفکرهای اسلامی همرزمان را حتی درزمان نگهبانی هدف قرارداده و آنها رادرراه الهی شکوفا نماید.! 🍃از خلوت و تنهایی و تفکر بگیرید تا راز و نیاز و ذکر و قرآن و ارتباط با خدا. پس از پست دادن که گاهی اوقات به نماز صبح وصل می شد.و پس از نماز هم قرائت زیارت عاشورا و یا دعای ندبه ... 🍃به همین دلیل ،پاسداری ونگهبانی، خصوصاً در ساعات نیمه شب آن را نه تنها من بلکه بسیاری از رزمندگان دوست و عاشقانه مشتاق آن بودند. و البته گاهی اوقات هم بودند همرزمانی که از زیر پست دادن به انواع مختلف سُر می خوردند و زرنگ بازی در می آوردند. اما همان هم عشقی وصف ناپذیر را در پی داشت. 🍃حتی یادمه وقتی درپادگان شماره ۲صالح آباد کرمانشاه بودیم و امنیت هم کاملابرقرار بود باز هم نگهبان آن آسایشگاههای بزرگی بودیم که همه روی زمین می خوابیدیم .و همرزمان با مهربانی و محبت روی سایر رزمندگانی که پتوهاشون را ناخود آگاه کنارمیزدن می پوشاندند تا مریض نشوند. 🍃از طرفی دست مسؤلان را باز می گذاشت تا برای بعضی تذکرها و یادآوری ها از فرصت و موقعیتی که پست نگهبانی فراهم می کرد، استفاده کنند و آموزشها را مجددا تذکر دهند. 🍃مثلا: نکند چراغ قوه دو باطر قلمی وکله سبزی که اکثرا" هم داشتند را در سنگر بالای ارتفاعات به هنگام عملیات روشن کنند.! کبریت نزنند و سیگار نکشند ، چراغ ساعت کامپیوتری را برای دیدن ساعت روشن نکنندو ... 🍃باز هم خوب بود که نوبت های نگهبانی در شب،به طوری معجزه آسایی و شاید ناخداگاه و شاید هم از روی تدبیر ،طوری برنامه ریزی می شد ؛ که بچه ها از هر حیث راحت باشند و در مضیقه قرار نگیرند؛ 🍃یعنی بشکلی بود که حتی حق انتخاب داشتید تا، هم پستی شما کدام همرزم باشد،و شما یا اوتمایل دارید تاهمه ی شب را باهم سپری و بگذرانید. 🍃یادتان نرفته حتی وقتی در عملیات بودیم و سنگر می کنیدم هم در بیشتر اوقات بچه هایی که بیشتر به هم علاقه داشتند و رفیق شفیقی برای هم بودند.در یک سنگر چهار نفره قرار می گرفتند. 🍃این مساله آن قدر اهمیت داشت که می توان گفت، یکی از انگیزه های دوست خاص داشتن و خواندن صیغه برادری در جبهه، به همین دلیل اتفاق می افتاده وشاید زودتر از جاهای دیگرهم پا می گرفت.! 🍃راستی شما هم تجربه کرده باشید، افرادی را رفیق گرفته اید، تا قادر باشند رازدار بوده و مهمتر از همه، در صورتی که به فوز عظیم شهادت نائل گشتند، از شفاعت رفیق شفیق خود برخوردار شوید. 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خدا بخواهد 🌸والعاقبه للمتقین 🌸دعابفرمایید ✍نبی زاده