🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸عملیات والفجر ۸
✍در روزهای فصل سرد سال ۱۳۶۴ می رفتیم تا آمادگی لازم برای کسب عملیاتی عظیم آغاز شود. اما در همان زمان هم فکر می کردیم بنا بر اصل غافلگیری بنا نباشد تا کسی متوجه مکان و زمان عملیات شود.
🍃با این حال حضور در قرارگاهی که برادر جعفری فرماندهی آن را بعهده داشت می طلبید که نقطه ی اصلی عملیات آفندی در قرارگاه خودمان باشد. قرارگاه قدس...
🍃جالب این بود که آنقدر درگیر عملیات شده بودیم که فکرش را نمی کردیم با این یگانهای که در اختیار قرارگاه داریم عملیات بزرگی نمی شود انجام داد.
🍃با این حال تعداد افرادی که برای پیک های امریه فرماندهی در عملیات در نظر گرفته شده بود به بیش از بیست نفری می رسید.
🍃ماشین های تویوتا وانت شش دستگاه و موتور ۲۵۰ هوندا تریل هم پنج دستگاه تحویل دبیرخانه شد برای عملیاتی که حدودا می دانستم در کجا هست.
🍃قرار بر این بود که خودروها و امکانات اداری به مرور وارد ساختمانهای دو طبقه ی ابتدایی خرمشهر شود. محلی از پیش تعیین شده که از قبل توجیه شده بودم.
🍃محل های یگانها و نقاط استقراری فرماندهی و ستاد یگانها و سایر نقاط برای دسترسی به فرماندهان نیز مشخص و به امربرهای دبیرخانه آموزش داده شد. این آموزشها ابتدا در روز و پس از چند روز در تاریکی مطلق شب و بدور از روشنایی های مصنوعی صورت پذیرفت.
خودم و یکی از برو بچه های عملیات برای توجیه مقرهای یگانها در نزدیکی منطقه عملیاتی در شب اعزام شدیم و تمام نقاط و سنگرهای مورد نیاز را یاد گرفتم تا جداگانه امر برهای خود را آموزش دهم.
🍃گاهی که وارد اتاق جلسات می شدم متوجه سختی عملیات می شدم. و فکرم را مشغول می کرد که چطوری در شب و روز عملیات با این تعداد کم باید عملیات را به سرانجام برسانیم.
🍃در شب عملیات فقط هر پیک قادر بود یک مرتبه به سمت یگانی برود تا پیام را برساند آن هم اگر شانس می آورد و زنده میرسید. معمولا یا پیام نمی رسید و یا اگر هم میرسید ، در مسیر برگشت مورد هدف قرار میگرفت و پیک دیگر به قرارگاه بر نمی گشت. راهی به سمت مجروحیت. جانبازی و یا شهادت...
🍃در پایان هر عملیات هم جستجو می کردم در آمار تعاون و بهداری که نام پیک های ما در آمار مجروحین و جانبازان هست یا خیر. همان نیروهای مجروح نیز خیلی کم مجددا بر می گشتند قرارگاه ؛! و ما می بایستی برای عملیات بعدی مجددا عضو گیری میکردیم.
🍃تلاش داشتم تا نیروهای جوانِ مجرد ، شجاع و قابل اعتماد با داشتن گواهینامه ماشین و موتور را در دبیرخانه جذب نمایم. اما با این شرایط و در آن زمان این افراد بسیار کم و محدود بودند.
🍃بالأخره روز اسباب کشی از قرارگاه پنج طبقه های اهواز به خرمشهر رسید و وسایل را جمع و جور نمودم و با فاصله زمانی وارد خرمشهر شدیم. و مورد استقبال گرمِ ستاد اجرایی قرارگاه و مدیریت محترم آن قرار گرفتیم.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷