🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 💚ای نامه که میروی به سویش از جانب من ببوس رویش...☺️😘 (۱) ✍دوست عزیز و نام آشنا و نویسنده کتاب حماسه کاوه برادر ارجمند صدوقی ، معتقدند: 🍀 نامه نگاری رزمندگان دفاع مقدس یکی از شیوه های ارتباط مادی و معنوی رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با خانوادهایشان ثبت نموده اند. اما ما به سادگی از کنار نکات کلیدی گفتمان ایشان به سادگی می‌گذریم. و انگار این کار و عادت،! روزمرگی را برایمان به ارمغان گذاشته است. 🍀به نظر حقیر، آن دوران یکی از شکوفاترین و زیبا ترین زندگانی ای بود که داشتیم و من آن را عصر طلایی نوجوانان هم سن و سال خود میدانم. 🍀زمانی را که تمام شور و شعف نوجوانی و جوانی در آن سپری شد و ای کاش بهره ای از آن نسیبمان شده باشد.! 🍀البته ما که ناامید نیستیم؛! اما همانطور که قبلا هم در خاطرات خود نگارش نموده بودم. وضعیت ارتباطی در آن دوران اصلا" قابل مقایسه با این زمانه نبود ه و نیست.آن دوران میراث به جا مانده از طاغوت بود و اصلا استکبار پس از پیروزی انقلاب مجالی برای باز سازی و تحول و رویش را به انقلاب نداده بود و البته ما رزمندگان تیپ ویژه شهدا نیز از این بخش بی نسیب نمانده بودیم. 🍀 در کنار خاص بودن برو بچه های رزمنده تیپ ویژه شهدا از حیث نظامی و خاطرات ، نحوه ارتباطات ما هم شاید به نوبه خود شنیدنی و ثبت شدنی باشد. ویاد آوری مجدد آن ، چیزی از دیده ها و شنیده های ما کم نخواهد کرد. 🍀 باید از خودم شروع کنم که در دوران ابتدایی تشکیل تیپ و حضور بسیجی در یگان فاخر ویژه شهدا یعنی سه ماه و اندی که در پادگان پیرانشهر بودیم. 🍀با این که ما در شهرستان و در منزل پدری تلفن داشتیم ، و نیازی نبود مثل خیلی از همرزمان به زحمت افتاده و به مغازه بقالی و عطاری و یا خانه همسایه سر کوچه و یا عمو و یا آشنا و... اول زنگ بزنیم تا پدر و مادر و یا همسر و... بیایند تا ما برای بار دوم زنگ بزنیم و ارتباط بگیریم. 🍀اما این نکته را باید یاد آور شوم که در همان سه ماه فقط یکبار توانستم ، تلفنی با پدر و مادرم صحبت کنم و چندبار دیگر هم نشد که نشد. تازه حالا که متاهل هستیم ، حال و هوای همرزمان متاهل آن دوران را بهتر می فهمیم که چقدر این نحوه ارتباط گیری سخت ودشوار وبرای خانواده هادلهره آور بوده است. 🍀زمانی که وارد پادگان پیرانشهر شدیم جویای نحوه ارتباط گیری با خانواده شدیم و همرزمان،! مخابرات یا همان تلفنخانه عمومی ارتش که دوتا خط تلفن داشت و یک اتاقک کوچک و ساعت هشت شب تا ده شب هم کار میکرد را نشان دادند. وقتی برای تلفن کردن رفتم تا دو ماهی از خیرش گذشتیم.✋😊 🍀 در این بین یک برگه ای هم دادند که نوشته بود پاکت نامه رزمندگان پیش یکی از هم رزمان آموزش دیدیم چطوری تا کنیم تا بشه نامه با پاکتش و بدون تمبر بشه ارسالش کرد.عالی بود. یعنی مجانی میشد نامه بدهیم و... 🍀به نظر حقیر این پاکت نامه ها ، هرچند کوچک و کم ارزش و حتی ناقابل به نظر می رسید ، اما به تعداد گسترده و مجانی و بی نهایت در دست رزمندگان می گشت و سبب شده بود ، تا فاصله اقوام را با رزمنده اسلام نزدیکتر نماید ، خودِ این امر یک نمونه از درایتها و تدابیر و همچنین از ابداعاتی بود که در آن دوران سبب شکوفایی شده بود. 🍀 شاید بفرمایید چه شکوفایی!؟و یا به قول معروف چه آشی چه کشکی!بنظرم ، برگه نامه رزمندگان دو نوع ؛ نامه تقدیم سایرین در بلاد ایران اسلامی می نمود. 🍀 اول ؛ نامه رزمندگان برای رساندن خبر سلامتی رزمنده به خانواده و اقوام و بالعکس که با ادبیات حماسی ، پندانه ، و حمایتی و ولایی و...همراه بوده و سبب تهییج احساسات در خیل عظیم مردم غیور ایران اسلامی برای حضور و پشتیبانی از دفاع مقدس می شده است. 🍀 دوم ؛ نگارش آخرین نامه و بهتر است گفته شود وصیت نامه رزمندگان! که خود دارای ادبیاتی خاص از آن دوران بشمار می آید. و تا کنون هم اثرات ، خیر و برکات همین وصایا در همین برگه ها و...برای امروز و آیندگان به میراث رسیده و به نوعی آینه اصول و اعتقادات و مبانی فکری و جهادی تمام و کمال نویسنده آن است. 🍀 اما ما در تیپ ، هر زمان که فرصت پیدا میکردیم نامه می نوشتیم . یادش به خیر همرزم عزیزِ شهیدم علی رضا سیف کار،! تو نامه نوشتن و دریافت نامه مقام اول را در دسته ما داشت.اما تو سریعتر نوشتن و با ادبیات بالاتر نادر مقدسی اول بود.😁✋ 🍀 پس از اندک زمانی کار به جایی رسید که یک بار تعداد نامه های دریافتی من با علی رضا یکسان شد.😍 که خیلی باعث کُر ،کُری خوندن تمام بچه های گروه شده و تا مدتی سبب خنده و شادی همرزمان را در پی داشت. 🍀معمولا" بعد از هر عملیات هم که به پادگان بر میگشتیم.بعد از نظافت عمومی وشخصی و پاک کردن اسلحه و تکمیل مهمات مصرفی نامه نگاری به دوست وآشنا واقوام دور و نزدیک شروع میشد. 🌸والعاقبه للمتقین ✍نبی زاده