•• . 📓در کتاب یک عاشقانه آرام نوشته: +آنجا را نگاه کن! آن زن و مرد پیر را که جلوی خانه‌شان نشسته‌اند ببین-تکیه داده به هم. عُصاره‌ی عشق‌اند انگار. لااقل شصت سال در کنار هم بوده‌اند. -بی‌مرافعه؟ +چرا بی‌مرافعه؟ آن مردِ کویری یادت هست؟ "دو کوزه‌ی بی‌جان را هم اگر یک عمر کنار هم بگذاری، گاهی سرهایشان به هم می‌خورد و درد می‌گیرد. مهم این است که هیچ سری نشکند و لب پَر نشود." . •••