✡ خلاصه سخنرانی مرحوم آیت‌الله درباره‌ی (2) 1⃣ اولین جاسوسی که در نظام اسلامی ما به عنوان دستگیر شد و رسماً اعلام شد که در سطح بالا جاسوسی می‌کرده، و همه ما او را می‌شناسیم اسمش امیرانتظام است. این آقای امیرانتظام سخنگوی نهضت آزادی بود. سخنگوی دولت موقت بود. با قدرت‌های خارجی از طرف جمهوری اسلامی صحبت می‌کرد و در پوشش این‌که سخنگوی دولت و یک مقام رسمی دولت است جاسوسی می‌کرد. اسناد نظام را به آنها می‌داد. او لو رفت، دستگیر شد، این آقا الان هم در زندان است، محکوم به حبس ابد، یک مدتی آزادش کردند، دست و پایش را باز کردند، دو مرتبه ارتباطش را با قدرت‌های خارجی برقرار کرد، دو مرتبه او را به زندان انداختند. 2⃣ حسب آنچه نوشته‌اند ایشان پسر میرزا یعقوب رفوگر بازار تهران است که در اصل بوده، از آن یهودی‌های جدیدالاسلام! سپس شده! بعد از 15 خرداد اعلام مسلمانی کرده، و بعد از آن 22 بهمن رسماً به اداره ثبت مراجعه کرده و نام خودش را به عنوان یک مسلمان ثبت کرده است. این میرزا یعقوب بهایی رفوگر بازار تهران (که نام فامیلیش رفاویان یا رفوئیان بوده و گاهی به اشتباه نوشته بودند رافیان) اسم پسرش را عباس گذاشت. او هم فامیلیش را تغییر داد به امیرانتظام. بعد به طرقی که در این امور طبیعی است!! سخنگوی دولت موقت شد! و طبعاً شد از پرچمداران انقلاب تا وقتی که دستگیر شد. 3⃣ از اول انقلاب تا حالا 30 سال است، امیرانتظام مربوط به سال‌های اول انقلاب است. اواخر سال‌های وسط هم در داخل کشور ما یک مسئله‌ای پیش آمد بسیار بسیار مهم، مسئله‌ای که معروف شد بعنوان قتل‌های زنجیره‌ای، یک عده‌ای رفتند یک عده‌ای را کشتند و انداختند به گردن نظام و انقلاب، پرونده سنگینی شد، پرونده قطوری شد، که هنوز هم رسیدگی به آن کامل نشده، یک برگ نیست، هزار برگ نیست، ده هزار برگ نیست، بیش از این حرف‌هاست. امنیتی‌ترین و محرمانه‌ترین پرونده کشور است. 4⃣ در این پرونده هم وقتی به انساب دو سه نفر مهره‌های اصلی آن رسیدگی شد معلوم شد که اجداد آنها بوده، پدرانشان بوده و خودشان اظهار مسلمانی می‌کردند. یعنی یا جدیدالاسلام!! مختصراً عرض می‌کنم که در این پرونده هم بطور تقریبی وقوف دارم، اشراف دارم، ابعادش را می‌دانم مقدار زیادی از این پرونده را دیده‌ام، مطالعه کرده‌ام، بعضی از افرادش را می‌شناسم، باقی‌مانده‌هاشان را هم گاهی می‌شناسم، با گذشته‌هاشان آشنایم، یا بدون آشنایی نیستم. 5⃣ از این پرونده هم بگذریم، برویم به حدود سال سی‌ام انقلاب یعنی پارسال. یک کسی را پیشنهاد کردند برای اشغال یک مقام دولتی در مملکت ما، مقام بسیار عالی، فرض کنید در سطح وزارت، فرض کنید مهم‌ترین وزارت، می‌خواهم علوّ آن مقام را بگویم، نمی‌خواهم بگویم وزارت! می‌خواهم علوّ آن مقام را در این سطح معرفی کنم! این آدم هروقت در مجلس به ما می‌رسید، خم می‌شد دستمان را ببوسد! احترام می‌کرد، حاج آقا من نوکر شمایم! اصلاً هرچه بفرمائید عمل می‌کنم! 6⃣ وقتی صحبت اشغال آن مقام شد لازم شد برویم ببینیم این شخص چه کاره است؟ به چه درد می‌خورد؟ رفتیم به سراغ سوابق این مرد! دیدیم این آقا از آن مسلمان‌های محترمی هستند که اگر به بقیه اصول و فروع اسلام کمتر توجه دارند لااقل به جواز توجه کامل دارند!! دائم، موقت، مشروع و غیرمشروع، یکی از زوجات دائم ایشان خانواده‌اش بوده است، بعد شده است، و شاید تازه مسلمان شده است! و البته همه اینها به یک کشور وصل می‌شوند، انگلستان!! همه این راه‌ها به یک رم ختم می‌شود، لندن! 🔹 ادامه دارد... ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter