#حکایت
خدایشان نانشان است
آوردهاند که مردی از دیوانهاي پرسید: «اسم اعظم خدا را میدانی؟» دیوانه گفت: «نام اعظم خدا نان است، اما این را جایی نمی توان گفت.» مرد گفت: «نادان شرم کن! چگونه اسم اعظم خدا نان است؟» دیوانه گفت: «در قحطی نیشابور چهل شبانهروز می گشتم. نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درِ هیچ مسجدی را باز دیدم. از آنجا بود که فهمیدم.»
مصیبتنامه عطار نیشابوری
@madresenama |
madresenama.ir