قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۷۲ ... به این ترتیب، روشن مى شود: آنها گرفتار خود برتربینى عجی
✨ 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۷۵ 🔹شأن نزول: این آیه، درباره دو نفر از یهود نازل گردیده که یکى امین و درستکار، و دیگرى خائن و پست بود نفر اول عبداللّه بن سلام بود که مرد ثروتمندى ۱۲٠٠ اُوقِیِّه(۱) طلا نزد او به امانت گذارد، عبداللّه همه آن را به موقع به صاحبش رد کرد و به واسطه امانت دارى خداوند او را در آیه فوق مى ستاید. نفر دوم فنحاص بن عازورا است که مردى از قریش یک دینار به او امانت سپرد، فنحاص در آن خیانت کرد، خداوند او را به واسطه خیانت در امانت نکوهش مى کند.(۲) بعضى گفته اند: منظور در جمله اول، جمعى از نصارى بودند و اما کسانى که خیانت در امانت نمودند یهود مى باشند.(۳) اگر هر دو هم مراد باشد مانعى ندارد; زیرا مى دانیم، گرچه غالب آیات قرآن در مورد خاص نازل شده اما جنبه عمومى دارد و به اصطلاح مورد مخصص نخواهد بود. 🌿تفسیر: 🔻خائنان و امینان اهل کتاب آیات فوق، چهره دیگرى از اهل کتاب را مشخص مى کند; زیرا جمعى از یهود عقیده داشتند: مسئول حفظ امانتهاى دیگران نیستند، حتى حق دارند امانات آنها را تملک کنند، منطق آنها این بود: ما اهل کتابیم، و پیامبر الهى و کتاب آسمانى او در میان ما بوده است، بنابراین اموال دیگران براى ما احترامى ندارد، ولى همه اهل کتاب با این طرز تفکر غیر انسانى موافق نبودند، بلکه گروهى از آنان خود را موظف به پرداخت حقوق دیگران مى دانستند. در نخستین آیه مورد بحث، قرآن به هر دو گروه اشاره کرده، حق هر کدام را ادا مى کند، مى فرماید: در میان اهل کتاب کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به رسم امانت به آنها بسپارى به تو باز مى گردانند (و به عکس) کسانى هستند که اگر یک دینار به عنوان امانت به آنها بسپارى به تو باز نمى گردانند، مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشى (وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطار یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینار لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً). قِنْطار همان گونه که در تفسیر آیه ۱۴ همین سوره گفته شد، در اصل به معنى چیز محکم است سپس به مال زیاد نیز گفته شده، پل را به خاطر استحکامش قَنْطَرَه ، و اشخاص با هوش را قِنْطِر مى گویند، چون داراى تفکر محکمى هستند. منظور از قِنْطار در این آیه همان مال فراوان است، و منظور از دینار، مال اندک. به هر حال، قرآن مجید به خاطر خلافکارى گروهى از آنها، همه آنها را محکوم نمى کند، و این یک درس مهم اخلاقى به همه مسلمین است. ضمناً نشان مى دهد آن گروهى که خود را در تصرف و غصب اموال دیگران مجاز و مأذون مى دانستند، هیچ منطقى جز منطق زور، و سلطه را پذیرا نیستند، و نمونه آن را به طور گسترده در دنیاى امروز در صهیونیست ها مشاهده مى کنیم، آرى این گروه از یهود چنان هستند که در پرداخت حقوق دیگران هیچ اصلى را جز اصل قدرت، به رسمیت نمى شناسند، تصویب نامه هاى جهانى، افکار عمومى مردم دنیا، و مفاهیمى از قبیل حق و عدالت براى آنها معنى ندارد و این در حقیقت از مسائل جالبى است که در قرآن مجید در آیه فوق پیشگویى شده، و به همین دلیل، مسلمانان براى استیفاى حقوق خود از آنان، هیچ راهى جز کسب قدرت ندارند. پس از آن در ادامه همین آیه، منطق این گروه را در مورد غصب اموال دیگران بیان مى کند، مى فرماید: این به خاطر آن است که آنها مى گویند: ما در برابر اُمِّیِّین (غیر اهل کتاب) مسئول نیستیم (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الأُمِّیِّینَ سَبیلٌ). أُمِّیِّین به معنى افراد درس نخوانده و بى سواد است، ولى منظور آنها مشرکان عرب و اعراب بود که معمولاً از خواندن و نوشتن آگاهى نداشتند، و یا این که منظور آنها تمام کسانى بود که از خواندن تورات و انجیل بى بهره بودند. آرى، آنها با این خود برتربینى و امتیاز دروغین، به خود حق مى دادند که اموال دیگران را به هر اسم و عنوان، تملک کنند. بى شک این منطق از اصل خیانت آنها در امانت، به مراتب بدتر و خطرناک تر بود; زیرا اگر افراد خائن، کار خود را غلط بدانند، لااقل مرتکب یک گناه اند اما اگر در این کار، خود را صاحب حق بدانند گناه بزرگ ترى مرتکب شده اند. قرآن مجید در پاسخ آنها در پایان همین آیه با صراحت مى گوید: آنها بر خدا دروغ مى بندند در حالى که مى دانند (وَ یَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ). آنها به خوبى مى دانستند که در کتب آسمانیشان به هیچ وجه اجازه خیانت در امانت هاى دیگران به آنان داده نشده، در حالى که آنها براى توجیه اعمال ننگین خویش چنین دروغ هایى را مى ساختند و به خدا نسبت مى دادند. ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2