✨
🍃ادامه شرح خطبه ۳(شقشقیه)بخش۴
... اين سخن کوتاه در حقيقت، عصاره تمام تحليلهايى است که مى توان درباره بروز جنگهاى سه گانه عصر على(عليه السلام) بيان کرد و هر چه غير از اين گفته شود شاخ و برگهاست.
اين در واقع درس عبرتى است براى همه مسلمين، در تمام طول تاريخ که هر زمان به دنياپرستى روى آورند و زرق و برق و زينت دنيا فکر آنان را به خود مشغول دارد اختلافات در ميان آنها به اوج خود مى رسد و راه هاى وصول به وحدت، به روى آنان بسته مى شود مگر آن که زهد و وارستگى پيشه کنند و به خود سازى بپردازند. امروز نيز به خوبى مى بينيم که سرچشمه تمام اختلافات ميان مسلمين همان اصل است که على(عليه السلام) در جمله هاى کوتاه فوق با استناد به آيه اى از قرآن مجيد به آن اشاره فرموده است و به تعبير روشن همان اراده «علوّ در ارض و فساد» و «تمايل به زينتهاى دنيا و فريفته شدن در برابر زرق و برق» آن است
🔹نکته ها:
🌷1ـ بيعت با اميرمؤمنان عمومى و مردمى بود
اين بيعت با تمام بيعتهايى که در زمان خلفا شد متفاوت بود. بيعتى بود خود جوش و فراگير، بدون هيچ توطئه قبلى و از عمق جان توده هاى زجر ديده و ستم کشيده، نه مانند بيعت «سقيفه» که تصميم اصلى را چند نفر بگيرند و مردم را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند و نه همانند «بيعت عمر» که تنها با تصميم خليفه اوّل پايه ريزى شد و نه همچون «بيعت عثمان» که «شوراى شش نفره» با آن ترکيب خاصّش سردمدار آن بود و در يک کلام مى توان گفت که بيعت واقعى و حقيقى، همين بيعت بود و بقيّه از يک نظر جنبه مصنوعى داشت و از قبل، روى آن کار شده است.
✍بعضى از شارحان نهج البلاغه نوشته اند که قيام کنندگان در برابر «عثمان» هنگامى که بعد از قتل او به سراغ امام(عليه السلام) رفتنند تا با او براى خلافت بيعت کنند، حضرت حاضر نشد و هنگامى که اصرار کردند فرمود: «من وزير شما باشم بهتر از آن است که امير باشم» (اَنَا لَکُمْ وَزيراً خَيْر مِنّى اَميراً). زيرا مى دانست پيشگام شدن آنها در بيعت، به اين اتهام دامن مى زند که نقشه قتل عثمان از قبل پى ريزى شده بود بعلاوه، اگر تنها آنها بيعت مى کردند گروهى مى گفتند تنها قاتلان «عثمان» با او بيعت کردند، افزون بر اين، امام(عليه السلام) در جبين آنها مى ديد که همه تحمّل پذيرش حق را ندارند; آرى حق تلخ و سنگين است، ولى بعداً مهاجران و انصار آمدند و به آن حضرت اصرار کردند که خلافت را بپذيرد. «على»(عليه السلام) چاره اى جز پذيرش نديد سپس بر منبر قرار گرفت و مردم گروه گروه آمدند و با او بيعت کردند، تنها افراد اندکى سرباز زدند ولى امام(عليه السلام) اصرارى در اجبار آنان نداشت، از کسانى که از بعيت سرباز زدند «سعد بن ابى وقّاص» و «عبدالله بن عمر» بود.(16)
به اعتقاد ما و مطابق مدارک غير قابل انکار، «على»(عليه السلام) از سوى خداوند به جانشينى پيامبر نصب شده بود، نه تنها در «غدير خم» که در موارد متعدّدى، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آن را تأکيد فرمود، هرچند به دلايلى که اين جا جاى شرح آن نيست، بعد از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) گروهى به مخالفت با آن برخاستند، ولى به هر حال بعد از کشته شدن «عثمان» اعلام حمايت عجيب و فراگير از سوى مردم نسبت به آن شد، حمايتى که حتّى در هيچ يک از نظامهاى دموکراسى به هنگام اخذ آرا، چنان حمايتى از کسى ديده نشده است و تنها نمونه آن در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در بيعتهايى همچون «بَيْعَتِ شَجَرَه» ديده مى شود، اين بيعت از شناختى که مردم از روحيّات على(عليه السلام) و مقام علم و تقوا و زهد و مديريت او داشتند سرچشمه مى گرفت و زد و بندهاى سياسى مطلقاً در آن وجود نداشت و چنان پرجوش بود که حتّى توطئه گران سياسى که «على»(عليه السلام) را براى وصول به مقاصد خود عنصرى نامطلوب مى دانستند، در عمل انجام شده واقع گشتند و پيش از اين که تصميمى بگيرند کار از کار گذشته بود; و اگر مردم را به حال خود رها مى کردند جامعه اى آزاد، آباد و مملوّ از عدل و داد، آن چنان که قرآن مجيد طراحى کرده است به وجود مى آمد.
ولى چنان که خواهيم ديد، همان توطئه گران و ريزه خواران خوان عثمانى و غارتگران بيت المال و هوس بازان ميدان سياست، تدريجاً به تحريک مردم پرداختند و احساسات مذهبى آنها را بازيچه مقاصد سياسى خود ساختند و در ميدان «جمل، صفّين و نهروان» شکافهاى عميقى بر پيکر اسلام وارد ساختند.
🔻2ـ سرچشمه انحرافات اجتماعى
امام(عليه السلام) در جمله هاى بالا عامل اصلى انحراف از حق را در عصر خودش (و طبعاً در همه اعصار) «حب دنيا و دلباختگى در برابر زرق و برق آن» مى شمرد و ريشه جنگهاى خونين «جمل» و «صفّين» و «نهروان» را در اين موضوع مى داند و بر آيه شريفه قرآن تأکيد مى ورزد که سراى آخرت، تنها از آن کسانى است که اراده برترى جويى و فساد در زمين را ندارند.
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2