📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۴۳و۴۴»
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔹اگر نمى دانید بپرسید!
گرچه دو آیه اخیر، به تناسب بحثهاى مربوط به مشرکان سخن از مهاجران راستین داشت، ولى آیات مورد بحث، بار دیگر به بیان مسائل گذشته در رابطه با اصول دین مى پردازد، و به یکى از اشکالات معروف مشرکان پاسخ مى گوید.
آنها مى گفتند: چرا خداوند فرشته اى را براى ابلاغ رسالت نازل نکرده است.
یا مى گفتند: چرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) مجهز به یک نیروى فوق العاده نیست که ما را مجبور به ترک کارهایمان بنماید.
و خداوند در پاسخ آنها مى گوید: ما پیش از تو نیز رسولانى فرستادیم و این رسولان جز مردانى که وحى به آنها فرستاده مى شد نبودند (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ).
آرى این مردان از جنس بشر بودند، با تمام غرائز و عواطف انسانى، دردهاى آنها را از همه بهتر تشخیص مى دادند، و نیازهاى آنها را به خوبى درک مى کردند، در حالى که هیچ فرشته اى نمى تواند، از این امور به خوبى آگاه گردد، و آنچه را در درون یک انسان مى گذرد به وضوح درک کند.
مسلماً مردان وحى، وظیفه اى جز ابلاغ رسالت نداشتند، کار آنها گرفتن وحى و رساندن به انسانها و کوشش از طرق عادى براى تحقق بخشیدن به اهداف وحى بود، نه این که: با یک نیروى خارق العاده الهى، و بر هم زدن همه قوانین طبیعت، مردم را مجبور به قبول دعوت و ترک همه انحرافات کنند، که اگر چنین مى کردند ایمان آوردن افتخار و تکامل نبود.
پس از آن براى تأکید و تأیید این واقعیت، اضافه مى کند: اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از اهل اطلاع بپرسید (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ).
ذِکر به معنى آگاهى و اطلاع است و اهل ذکر مفهوم وسیعى دارد که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین اهل ذکر را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، اهل ذکر مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه، در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است; زیرا سؤال، درباره پیامبران و رسولان پیشین و این که: آنها مردانى از جنس بشر با برنامه هاى تبلیغى و اجرائى بودند قاعدتاً مى بایست از دانشمندان اهل کتاب و علماى یهود و نصارى بشود.
درست است که: آنها با مشرکان در تمام جهات هم عقیده نبودند، ولى همگى در این جهت که با اسلام مخالفت داشتند، هماهنگ بودند.
بنابراین، علماى اهل کتاب براى بیان حال پیامبران پیشین، منبع خوبى براى مشرکان محسوب مى شدند.
راغب در مفردات مى گوید: ذکر دو معنى دارد گاهى، به معنى حفظ، و گاهى، به معنى یادآورى است، البته این یادآورى ممکن است به وسیله دل بوده باشد (که ذکر درونى و باطنى محسوب مى شود) و ممکن است به وسیله زبان باشد (که ذکر لفظى محسوب مى گردد).
و اگر مى بینیم به قرآن، ذکر گفته شده است به خاطر همانست که حقایقى را بازگو مى کند.
* * *
آیه بعد، مى گوید: اگر شما آگاه از دلائل روشن پیامبران و کتب آنها نیستید به آگاهان مراجعه کنید (بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ).
بَیِّنات جمع بیّنة به معنى دلائل روشن است، و ممکن است در اینجا اشاره به معجزات و سایر دلائل اثبات حقانیت انبیاء باشد، زُبُر جمع زبور به معنى کتاب است، در واقع بیّنات ، دلائل اثبات نبوت را مى گوید، و زُبُر اشاره به کتابهائى است که تعلیمات انبیاء در آن جمع بوده است.
آن گاه روى سخن را به پیامبر کرده و مى گوید: ما این ذکر را (قرآن را) بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبیین کنى (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ).
و تا این که آنها در این آیات، و وظائفى که در برابر آن دارند، بیندیشند (وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ).
در واقع، دعوت و برنامه رسالت تو از نظر اصولى، چیز نو ظهور و بى سابقه اى نیست همان گونه که بر رسولان پیشین، کتب آسمانى نازل کردیم تا مردم را به وظائفشان در برابر خدا، خلق و خویشتن آشنا سازند بر تو نیز این قرآن را نازل کردیم، تا به تبیین مفاهیم و تعالیم آن بپردازى، و اندیشه انسانها را بیدار سازى، تا با احساس تعهد و مسؤلیت (نه از طریق اجبار و قوه قهریه ناشناخته الهى) در راه حق گام بگذارند و به سوى تکامل پیش بروند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2