✨
✅ادامه شرح و تفسیر نامه ۱۳
🔹همسر ابوذر مى گويد: هنگامى که ابوذر از دنيا رفت ناگهان گروهى از سواران را ديدم که همچون عقاب به سرعت در کنار جنازه او حاضر شدند رو به من کردند گفتند: اى زن چه مشکلى دارى؟ گفتم: مردى از مسلمانان از دنيا رفته او را کفن کنيد. سؤال کردند: او کيست؟ گفتم: ابوذر. گفتند: همان يار رسول خدا(صلى الله عليه وآله)؟ گفتم: آرى، گفتند: پدران و مادران ما به فداى او. سپس با سرعت مراسم کفن و دفن او را انجام دادند.(7)
♦️اين حديث هم دليل روشنى بر عظمت ابوذر است و هم مالک اشتر. شرح بيشتر را درباره اين شخصيت والا مقام و بى نظير اسلامى که از وفادارترين دوستان امير مؤمنان(عليه السلام) بود، امام(عليه السلام) در چهار موضع ديگر نهج البلاغه بيان فرموده است; از جمله در نامه 34 و 38 و کلمات قصار 443 و ذيل نامه 53 (فرمان مالک اشتر) که شرح آن را به خواست خدا خواهيم آورد.
🔹2. شريح بن هانى حارثى و زياد بن نضر:
همان گونه که در بالا گفتيم امام(عليه السلام) اين نامه کوتاه و پرمعنا را براى دو نفر از فرماندهان لشکرى که به سوى ميدان صفين فرستاده بود مرقوم داشت.
در مورد نفر اوّل يعنى شريح بن هانى، ابن عبدالبر در الاستيعاب مى گويد: او از کسانى بود که جاهليّت و اسلام را درک کرد و از صحابه پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) محسوب مى شود و از بزرگان اصحاب على(عليه السلام) و ياران نزديک او بود که در تمام ميدان هاى نبرد با آن حضرت همراهى مى کرد.(8)
ذهبى در تاريخ خود آورده است که او در سال 78 در عصر حجاج شهيد شد در حالى که يکصد و بيست سال از عمر او گذشته بود و از قاسم بن مخيمرة نقل مى کند که مى گويد، من در طائفه بنى حارث مردى برتر از شريح بن هانى نديدم.(9)
♦️اما در مورد زياد بن نضر که دومين فرمانده اين سپاه بود مرحوم محقق نمازى شاهرودى در مستدرک علم رجال الحديث مى نويسد: او از ارکان اصحاب امير مؤمنان على(عليه السلام) بود و حضرت او را امير طايفه مذحج و اشعريين قرار داده بود و امام(عليه السلام) او را با شريح بن هانى همراه دوازده هزار نفر به عنوان مقدمه لشکر به سوى صفين فرستاد و از تاريخ طبرى نقل مى کند که امام(عليه السلام) به مالک اشتر دستور داد زياد بن نضر را فرمانده ميمنه لشکر و شريح بن هانى را فرمانده ميسره لشکرش قرار بدهد و از جمله مأموريت هاى او اين بود که على(عليه السلام) او را همراه عبدالله بن عباس براى گفتگوى با خوارج فرستاد و در پايان مى افزايد: از مجموع اين امور استفاده مى شود که او مردى عالم و با کمال و صاحب ايمان و عدالت بود.(10)
📚پی نوشت:
🔹1 . سند نامه: اين نامه در تاريخ طبرى (ج 3، ص 564) و در کتاب صفين نصر بن مزاحم ص 153 آمده است. مصادر نهج البلاغه نيز به اين دو که قبل از مرحوم سيّد رضى مى زيستند نيز اشاره کرده است و در تاريخ طبرى چنين آمده که امام(عليه السلام) اين نامه را براى زياد بن نضر و شريح بن هانى که دو فرمانده مقدمه سپاه امير مؤمنان على(عليه السلام) به سوى صفين بودند، نگاشته است. هنگامى که آنها به نيروهاى معاويه نزديک شدند با يکى از فرماندهان لشکر او که نامش ابو الاعور سلمى بود برخورد کردند و او را به اطاعت از امير مؤمنان(عليه السلام) دعوت نمودند ولى او نپذيرفت جريان را به وسيله نامه اى به امام(عليه السلام) گزارش کردند امام(عليه السلام) مالک اشتر را به عنوان فرمانده همراه با اين نامه نزد آنان فرستاد .
2 . «حيّز» به معناى مکان، حوزه و ناحيه است و از ريشه «حيازة» به معناى تملک کردن و در اختيار گرفت است.
3 . «مجنّ» به معناى سپر است، از ريشه «جنّ» بر وزن «فن» به معناى پوشانيدن گرفته شده است
.
4 . «سقطة» به معناى لغزش و سقوط است.
5 . «احزم» از ريشه «حزم» بر وزن «نظم» به معناى محکم کارى کردن گرفته شده.
6 . «امثل» به معناى افضل است.
7 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 100 (با تلخيص).
8 . استيعاب، ج 2، ص 72.
9 . تاريخ اسلام ذهبى، ج 5، ص 423.
10 . مستدرکات علم رجال الحديث، ج 3، ص 455.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه