باره نازل فرمود [( ۲ و ۳) الدر المنثور ج ۳ ص ۳۹]۶۰.
و نيز در آن كتاب از ابن مردويه از بريده روايت شده كه گفت رسول خدا (ص) فرمود: ام القری در شهر مكه است [الدر المنثور ج ۳ ص ۳۹- ۴۰]۶۱.
و در تفسير عياشی از علی بن اسباط روايت شده كه گفت: من خدمت حضرت ابی جعفر عرض كردم، چرا رسول خدا (ص)" امی" ناميده شد؟ حضرت فرمود: چون منسوب به مكه بود كه خداوند در بارهاش فرموده:" لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها" و مقصود از حول آن طائف است [تفسير عياشی ج ۲ ص ۳۱ ح ۷۶]۶۲.
مؤلف: بنا بر اين روايت، جمله مذكور معنای جمله" وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" را خواهد داشت، و اين دو جمله كه امر به انذار طائفه خاصی (اهل طائف و نزديكان رسول خدا (ص) میكند با رسالت بر عموم مردم كه امثال جمله" لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ" [بگو اين قرآن را به من وحی كرده تا شما را و هر كه بدو برسد بدان بترسانم. سوره انعام آيه ۱۹]۶۳ و جمله" إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ" [اين قرآن جز اندرزی برای جهانيان نيست. سوره انعام آيه ۹]۶۴ و جمله" قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّـهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً" [بگو اين مردم من فرستاده خدای يكتا به سوی همه شمايم. سوره اعراف آيه ۱۵۸]۶۵ منافات ندارد.
و در تفسير عياشی از عبد اللَّه بن سنان روايت شده كه گفت از امام صادق (ع) معنای آيه" قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ ... تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً" را پرسيدم. فرمود: يهوديها برخی از آيات تورات را اظهار میكردند، و برخی ديگر را كتمان مینمودند.
و در روايت ديگری فرمود: تورات را در كاغذهايی مینوشتند و از آن هر چه میخواستند آشكار مینمودند و آنچه میخواستند پنهان مینمودند، سپس فرمود: آنچه كه از آسمان نازل شده همهاش در نزد اهل علم است. [تفسير عياشی ج ۱ ص ۳۶۹ ح ۸۹- ۵۹]۶۶ مؤلف: مراد از" اهل علم" ائمه اهل بيت (ع) میباشند.
در الدر المنثور در ذيل جمله" وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری ..." از مستدرك حاكم از شرحبيل بن سعد روايت كرده كه گفت: اين آيه در باره عبد اللَّه بن ابی سرح نازل شده، و اين عبد اللَّه بعد از آنكه رسول خدا (ص) در سال فتح وارد مكه شد به عثمان برادر رضاعيش پناهنده شد، و عثمان او را در منزل خود پنهان نمود تا زمانی كه رسول خدا (ص) همه اهل مكه را امان داد او نيز از آن جناب امان خواسته از نهانگاه خود بيرون شد [الدر المنثور ج ۳ ص ۳۰]۶۷.
و نيز در آن كتاب است كه ابن جرير و ابو الشيخ از عكرمه روايت كردهاند كه در ذيل آيه" وَ مَنْ أَظْلَمُ ..." گفته است: اين آيه در باره مسيلمه كذاب و حرفهايی كه به هم میبافت و بدان وسيله خود را از كاهنان قلمداد میكرد نازل شده. و در ذيل جمله" وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّـهُ" گفته است: اين جمله در حق عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح نازل شده كه در ابتدا به اسلام گرويده بود و برای رسول خدا نويسندگی میكرد، و در نوشتن آياتی كه نازل میشد خيانت مینمود، مثلا" عَزِيزٌ حَكِيمٌ" را" غَفُورٌ رَحِيمٌ" نوشت و نوشته خود را بر مردم قرائت كرد. و اگر هم میگفتند آيه اينطور نيست، در جواب میگفت چه فرق میكند همه مثل هم است، و سرانجام از اسلام دست كشيد و به قريش پيوست [الدر المنثور ج ۳ ص ۳۰]۶۸.
مؤلف: اين معنا به طريق ديگری نيز روايت شده است.
[رواياتی در مورد نزول آيه:" وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّـهِ ..." در باره عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح]
و در تفسير قمی میگويد: پدرم از صفوان از ابن مسكان از ابی بصير از امام صادق (ع) برايم روايت كرد كه آن حضرت فرمود: عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح برادر رضاعی عثمان بود، بعد از هجرت رسول خدا (ص) به مدينه آمد و به اسلام گرويده، و چون خط خوبی داشت هر وقت آيهای نازل میشد رسول خدا (ص) او را میخواست تا آن آيه را بنويسد، رسول خدا وقتی املا میفرمود و میگفت تا بنويسد" و اللَّه سميع بصير" او مینوشت" سميع عليم" رسول خدا (ص) میگفت:" و اللَّه بما تعملون خبير" او به جای" خبير" مینوشت" بصير" و گاهی" تاء" را" ياء" مینوشت، و رسول خدا (ص) میفرمود يكی است.
عبد اللَّه بالأخره از دين اسلام برگشت و به مكه مراجعت نمود، و به قريش گفت: به خدا سوگند محمد نمیفهمد چه میگويد، من مثل او حرف میزدم چيزی نمیگفت، پس اين آيه در حقش نازل شد:" وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّـهِ ...".
بعد از فتح مكه رسول خدا دستور قتل او را صادر نمود و خونش را هدر كرد، عبد اللَّه ناگزير دست به دامن برادرش عثمان شد، عثمان دست او را گرفته نزد رسول خدا (ص) آورد، رسول خدا در آن موقع در مسجد بود. عثمان عرض كرد يا رسول اللَّه! اين مرد را به من ببخش. حضرت ساكت شد و چيزی نگفت، مجددا عرض كرد: از جرم اين مرد درگذر.