آیت‌ الله حائری شیرازی نقل کردند: برای خرید نان ، در نانوایی سنگکی ایستاده بودم. وقتی نوبتم شد، یک نفر دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر نان داد. من محترمانه به او اعتراض کردم ، اما یک جواب سَر بالا و تندی به من داد. دلم از او رنجید. نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم. در راه که می‌ آمدم، دلم از دستش‌آتش گرفته بود. در همین‌ آشفتگی می خواستم او را نفرین کنم. اما یک‌دفعه سرم را بلند کردم، و چشمم افتاد به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام‌ الله‌ علیها گفتم نانوا از شیعیان حضرت است. من اگر نفرین کنم ، از چشم این‌ ها می‌ افتد. اهل‌بیت خوششان می‌آید که من دعایش کنم. دعاش کردم و گفتم: خدایا این آدم را صالح کن. وقتی دعا کردم، آتشی که در دلم‌بود خنک شد. خدا را شکر کردم. بعد دیدم‌هر وقت کسی اذیتم می‌ کند ، اگر دعایش کنم دلم خنک می‌ شود. به شما هم توصیه می‌ کنم هر وقت کسی اذیتتان کرد ، به او دعا کنید. اینها شیعه هستند. چقدر یا حسین و یا علی می‌ گویند. تمام کسانی که‌به شما ظلم کردند را دعا کنید؛ فقط به‌خاطر اینکه شیعه هستند. مثل مادری که به بچه‌ اش دعا می‌ کند و از حقش می‌ گذرد. وقتی شما از این طرف بخشیدی و سخت‌ گیری نکردی ، دل دیگران به شما نرم می‌ شود ، و آن‌ها هم برای شما طلب مغفرت می‌ کنند. دل به دل راه دارد. حق‌دارانِ شما هم از شما صرف‌ نظر می‌ کنند. وقتی حق‌داران صرف‌نظر کردند ، راهت باز می‌ شود ... @namazshab