کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت پنجاه ( ادامه قسمت قبل )
نمازصبح را در مسجد امین الدوله خواندیم.من دیدم که احمداقا بعد از نماز به محل بسیج رفت و مشغول استراحت شد.
من بارها از خود ایشان شنیده بودم که خوابیدن در بینالطلوعین مکروه است.
پس چرا احمداقا....
بعداز نماز مغرب از ایشان همین موضوع را سؤال کردم.
گفت: من دیشب به خاطر برنامههای بسیج کم خوابیده بودم،ترسیدم به خاطر خستگی و کسالت، در طی روز دچار لغزش یا برخورد تند با دیگران شوم.
برای همین استراحت کردم.
کارها و اعمال عرفانی احمداقا برای همهی شاگردان و دوستان درس عبرت بود.
هرکس به فراخور وجود خود از خرمن ویژگیهای ایشان بهره می برد و استفاده می کرد.
ایشان هیچ گاه گِرد گناه نچرخید.
یک بار در نامه ای نوشته بود:«مؤمن سنگینی معصیت را چون کوه اُحد بر روی شانههای خود حس می کند.»
همیشه توصیه می کرد گناه را کوچک نشمارید و از انجام کارهای نیک نهراسید
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهیداحمدعلی_نیری🕊🌹
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯