بهش میگم: می بینی آدم تشنه‌ش میشه له له میزنه، هی آبمیوه و چای و هزار جور چیز میخوره ولی در نهایت بازم تشنه شه، وقتی به آب میرسه تا یه قلوپ میخوره میگه: آخیش.. تو اون آخیشی..