🟢شهید نوید📚 همسر شهید: می‌خواستم موضوع را عوض کنم و بحث را دوباره ببرم سمت مهمانی فردا. گفتم: «وااای چقدر دلم می‌خواست بدونم الان بین بچه‌های بالا چی می‌گذره. احتمالاً دسته‌ای راه‌افتادن می‌رن سراغ همدیگه می‌گن نمی‌خواید بیایید مهمونی؟🥰یکی‌یکی همدیگه‌رو دعوت می‌کنن و تو این شب عیدی بگوبخند دارن و خوش‌حالن. یه لحظه که تصور کردم دلم شاد شد. ان‌شاءالله که عاقبت ما هم مثل خودشون و با دعاشون به زیباترین شکل ختم‌به‌خیر بشه.»🙃 جواب تو اما بار سنگینی روی دوشم گذاشت: «تو این شب عیدی بگوبخند دارن و خوش‌حالن. خوش به حالشون که کنار هم هستند، کنار اربابشون و خیالشون راحته که به عاقبت‌به‌خیری رسیدن.🥺چه حس قشنگیه که مطمئن شده باشی عاقبت‌به‌خیر شدی و تموم! خدایا خیال ما رو هم راحت کن.🤲 🦋