#رمان_محمد_مهدی 41 , 42
🔰 ساعت دوم علوم داشتیم، خانم معلم داشت درباره خلقت این جهان توسط خدا حرف می زد که یک مرتبه اتفاق عجیبی افتاد !..
💠 ساسان که همیشه ساکت بود و اصلا حرفی سر کلاس نمی زد و حتی به خاطر دغدغه های زیادش خیلی هم حواسش به کلاس نبود، یک مرتبه سوال کرد خانم معلم !
شما که میگین همه چیز رو خدا خلق کرد ، پس خدا رو چه کسی خلق کرد؟؟؟
راستش من از سوال اصلا تعجب نکردم، چون این سوالی هست که ممکنه برای خیلی ها پیش بیاد ، مخصوصا در سن و سال ما، اما اینکه ساسانی که اصلا سوال نمی کرد ، اومده و چنین سوالی مطرح کرده ، خیلی برام عجیب بود
برای بچه های دیگه هم عجیب بود
👈 خانم معلم خیلی خونسرد و با آرامش گفت پسرم، چی شد که این سوال رو پرسیدی؟
ساسان کمی ترسید !
فکر کرد سوال بدی پرسید !
اما خانم معلم گفت ، راحت باش ، نمی خواد جواب بدی
بعد که می خواست جواب این سوال رو بده ، رو به بچه ها کرد و گفت این تکلیف امروز شما هست، یعنی امروز که رفتین منزل ، از پذر و مادرهاتون سوال کنین که چه کسی خدا رو خلق کرد و فردا جوابش رو برای من بیارین
به بهترین جواب ، جایزه میدیم
🌀 من مدام منتظر بودم که زنگ تفریح بخوره و با ساسان در این باره صحبت کنم که چی شد این سوال اومد تو ذهنش ،هرچند می شد حدس زد که حتما دوباره پدرش چیزی گفته
⬅️ زنگ تفریح که خورد دیدم پایین نمیاد !
گفتم ساسان چی شده؟
چرا نمیای بریم حیاط؟
🔰 گفت خیلی بد شد ، نه؟
نباید این سوال رو می پرسیدم، اگه برن به خانوادم بگن چی؟ اگه خانوادم بیان مدرسه چی؟ بخدا پدرم منو از خونه بیرون میکنه اگه بفهمه حرفهایی که تو خونه به من میزنه یا با رفیقش تلفنی صحبت می کنه رو من تو مدرسه میگم !
اه ، اه ، ایکاش اصلا این سوال رو نمی پرسیدم، نمی دونم چی شد از دهنم پرید
دیدم داره به خودش می لرزه ، حسابی ترسیده بود
👌 رفتم بغلش کردم و گفتم نترس داداش جون ، نترس
هم خانم معلم و هم آقا مدیر ، از اون آدم هایی نیستن که بخوان حرف های بچه ها رو به خانواده ها انتقال بدن
حتی مطمئن باش خود خانم معلم هم این سوالت رو به آقا مدیر نمیگه
می دونی چرا؟
چون خیلی طبیعی هست ، این ممکنه سوال خیلی ها باشه
تو هر مدرسه و هر کلاسی ممکنه خیلی ها همین سوال رو از معلم خودشون بپرسن
این که دیگه نگرانی نداره
مطمئن باش خود خانم معلم هم اینقدر این سوال رو از بچه های هم سن و سال من و تو شنیده که براش عادی شده
پاشو بریم حیاط یه ذره هوا بخور
پاشو
🔰 این سوالی که ساسان پرسیده بود ، برای هر کسی ممکنه پیش بیاد ، من خودم تا سال قبل این طور سوالات به ذهنم می اومد که وقتی کتابهای ده جلدی «از خدا تشکر کن» رو خوندم و مطالعه کردم ، تمام سوالاتی که درباره خدا داشتم برطرف شد.
این کتاب خیلی خوب رو بابا هادی سال قبل به عنوان کادوی تولد برام گرفت ، از وقتی خوندن یاد گرفته بودم و کتاب خوان شده بودم به پدر و مادرم گفتم هرسال برای تولد من ، فقط کتاب بخرین ، این کادو تنها چیزی هست که من رو خوشحال می کنه
می خواستم همین کتاب رو به ساسان پیشنهاد بدم، اما با خودم گفتم نه خانوادش اجازه میدن چنین کتابهایی بخره ، هم اینکه شاید خودش حوصله نداشته باشه بخونه و یا اگر هم بخونه شاید نتونه قشنگ استفاده کنه
🌀 تصمیم گرفتم مطالب خوبی از کتاب رو تو ساعت های بیکاری برای ساسان بگم تا اینطوری هم خدا رو بهتر بشناسه ، هم این سوالات یه وقتی باعث انحرافش نشه
✳️ زنگ آخر که خورد ، وقتی داشتیم می رفتیم ، خانم معلم با صدای بلند گفت که فردا یادتون نره،حتما هر کدوم از شما جواب این سوال رو بیاره که خدا رو چه کسی خلق کرد
به بهترین جواب ، یه هدیه خوب داده میشه !
⬅️ من که خیلی ذوق داشتم تا سریع باباهادی رو ببینم و ماجرای امروز رو بهش بگم
وقتی بابا اومد ، ساسان رفته بود
سوار ماشین که شدم دیدم بابا ناراحت هست
شاید هم خیلی خیلی ناراحت
گفتم چیزی شده ؟
بابا گفت...
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌸.🍃🌸.═╝