نـگـاه بـرتـر
🍁شاعرانه/ "خودم برایِ خودم بی‌دلیل سَد بودم" چقدر می‌شد‌و من در نمی‌شود بودم خودم برایِ خودم بی‌دل
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را تا زودتر از واقعه گویم گله ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را پر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را ما تلخیِ “نه” گفتنمان را که شنیدیم وقت است بنوشیم از این پس “بله” ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یکبار دگر پر زدن چلچله ها را یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را استادبهمنی روحتشاد🥀🍁