📕📗📘📙📚 ⏳مدیریت زمان⌛️ 📚استاد پناهیان : ما یه زمانی با رفقای کارگاه مباحث اخلاقی و معنوی و اینها داشتیم مباحثه می‌کردیم یکی از تمرین‌هامون توجه به دوران پیری و کهن‌سالی بود.👴🏻👵🏻 🔶به واسطه‌ی اینکه توی اون مدرسه‌ی علمیه، یک خادمی بود، خادم هم نبود، پیرمرد بازنشسته‌ی مجردی بود که زمانی خدمت می‌کرد، الآن دیگه خیلی موجود ضعیفی شده بود. 🍃 خانواده‌‌ای هم نداشت. گفته بودن همین‌جا باش دیگه شما، گاهی شاید فامیل‌هاش بهش سر می‌زدن، نمی‌دونم.🍃💠 ما توی اون اتاق جلسه‌ای که داشتیم توی کتابخونه با هم گپ می‌زدیم👥 ایشون گاهی اوقات از جلوی این اتاق رد می‌شدن🚶🏻 همه گوش می‌کردیم به حرکت پای ایشون، می‌کِشیدن پاشون رو به زمین👂🏻 یه موسیقی‌ای داشت به نام موسیقی زمان. 🎶⏰ و اون موسیقی ترانه‌ای در ضمنش مستتر بود، ما گوش می‌کردیم اون ترانه رو...🕰 او می‌گفت همه‌تون اینجوری می‌شید، تازه اگر بشید...😔 ببینید میگه من نا ندارم، برای راه رفتن، تازه اگه به اینجا برسی جوون‌مرگ نشی...😮 می‌رفت دستشویی، آبی برمی‌داشت، دوباره برمی‌گشت، این موسیقی رو تکرار می‌کرد، می‌کِشید پاش رو...⏱🎛 همه‌تون اینجوری می‌شید، تازه اگر بشید...🍃 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri