حیدر که خار چشم ناپاک شما بود
رویای چشم کودکان بی نوا بود
حیدر که دست فتنه را کوتاه میکرد
شب قلب چاهی را ز اشکش آب می کرد
حیدر که مسحورش زمین و آسمان بود
هیهات !قوت غالبش یک قرص نان بود
حیدر که باصد زخم از دشمن نترسید
قلبش به جز از آه مظلومی نلرزید
حیدر که برظالم چنان پرخاش میکرد
انگار اسرار شما را فاش میکرد
حیدر که از بغضش لب خود می گزیدید
وقتی از احمد "یا اخا" را می شنیدید
بادست اشقی الاشقیایی بی بصیرت
انسان به ظاهر ، دیو و دد اما به سیرت
حیدر که نامش کین تان را برمی انگیخت
خون دلش از زخم فرقش بر زمین ریخت
نامردی از ایل شما ای اهل دنیا
از ما و ازهستی ربود آن شب علی را
اینک جماعت ! بی علی آرام گیرید
رقصید در گرداب دنیا تا بمیرید
بعد از علی ما و عدالت ؟ شرمتان باد
اف بر شما و رختخواب گرمتان باد .
#م_کرمانی
🌴💎🏴💎🌴