💐 من ظهور میکنم!
ما بچههای نسل کامپيوتر و اینترنت و شبکههای اجتماعی نه انقلاب دیدیم نه امام. تمام شناخت ما از امام، همان نوشته اول کتابهای درسیمان بود که
امید امام به ما دبستانیهاست.
دانشگاه هم که رفتیم وصیت امام را به زور یا به اختیار گذراندیم و اصلا نفهمیدم امام چه تاثیری در زندگی ما داشت به چه وصیت کرد و چه طور جرئت ایستادن جلوی ظلم را به قلب دانشجویان آمریکا هم رساند.
وقتی بزرگترها از مردن چند نفر پای تشییع امام حرف میزدند، چشمهایمان گرد میشد که مگر چند نفر آمده بودند؟
مگر یک تشییع چقدر دنبال کننده دارد؟!
یعنی از حسابهای سلبریتیها بیشتر؟!
ما تجربهی دعا کردن و انتظار کشیدن و استرس برای رسیدن خبر سلامتی عزیزمان را به چشم ندیده بودیم. فقط شنیده بودیم که همه برای سلامتی امام دست به دعا بلند کرده بودند.
همیشه پدر و مادرهایمان از یک بغض عجیب حرف میزدند که بعد از شنیدن صدای مجری خبر بر دلشان نشسته بود.
اما امسال😭
ما امسال بعد ناپدید شدن هلیکوپتر خادمالرضای شهیدمان کمی حالا آن روزهای مردم در سال ۶۸ را حس کردیم.
یکبار هم وقت شنیدن ماجرای فرودگاه بغداد بود که قلبهایمان از جاکنده شده بود.
کمی حضور میلیونی در یک تشییع را فهمیدیم با دیدن تشییع حاج قاسم و سید ابراهیم.
کمی حس کردیم فروریختن قلب یک امت، وقت شنیدن یک خبر یعنی چه؟!
ولی آنچه سال ۹۸ درک نکردیم و امسال فهمیدم؛ طعم
دعا در حال اضطرار بود. استرس و پریدن لحظه به لحظه از خواب و چک کردن خبرهای گوشی را امسال فهمیدیم.
انگار نیاز داشتیم چند واحد انتظار و اضطرار پاس کنیم. باید حس میکردیم
انتظار یعنی دعا در حال اضطرار...
غریبه که نیستید؛
ما برای آمدن مسافرمان از صحرا
هنوز مضطر نشدیم.
ظهوری که برای روحخدا از نیمهی خرداد
رقم خورد و ماندگار شد.
ولی تاریخ ظهور ما ؟!
🆔 @bibliophil