صبح سوار موتور، روی یکی از بیلبوردها، این تصویر را با مصرع زیرش دیدم؛ «بوسیدن آفتاب کاری‌ست شگفت» از صبح تا حالا، دقیقه‌ای نبوده که یادش نیافتم و قلبم تیر نکشد! مادری که به زحمت، روی پنجه پا بلند شده تا جوانش را ببوسد. بوسه‌ای که شاید آخرین باشد! *آسید* @OfficialTwitTelegram