🔰سی سال استغفار ابن خلّكان در «وفیات الاعیان‌» نوشته است كه سرّی سقطی گفت: سی سال است كه از یك جمله «الحمد للّه‌» كه بر زبانم جاری شد، استغفار می‌كنم. گفتند: چگونه؟ گفت: شبی حریقی در بازار رخ داد. بیرون آمدم ببینم كه به دكان من رسیده یا نه؟ به من گفته شد: به دكان تو نرسیده است. گفتم: «الحمد للّه»، یك مرتبه متنبه شدم كه گیرم دكان من آسیبی ندیده باشد، آیا نباید در اندیشه مسلمانان باشم. سعدی به همین داستان (با اندك تفاوتی) اشاره كرده و می‌گوید: شبی دود خلق آتشی برفروخت شنیدم كه بغداد نیمی بسوخت یكی شكر گفت اندر آن خاك و دود كه دكان ما را گزندی نبود جهان دیده گفتش اندر آن بُو الهوس تو را خود غم خویشتن بود و بس؟ پسندی كه شهری بسوزد به نار اگر خود سرایت بود بر كنار؟ https://eitaa.com/OstadQomi61