هدایت شده از عبدالرحیم بیرانوند
🔻وقتی ضارب، علی را با چاقو زد؛ ما پیکر غرق به خونش را به کناری کشیدیم؛ پیرمردی آمد وگفت: خوب شد؟ همین و می خواستی؟ به توچه ربطی داشت؟ چرا دخالت کردی؟ علی باصدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم... 🌹 ┄━═✿🌺💠🌺✿═━┄ 🌏 کانال فعلِ خوبان