سفر رضاخان به ترکیه محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و کمال آتاتورک روابط بسیار خوبی ایجاد شد. او از این نزدیکی استفاده نمود و موجبات سفر رسمی شاه را به ترکیه فراهم ساخت. غرض و نیت فروغی آشنایی شاه از نزدیک با مظاهر تمدن غرب بود. رضاشاه در خرداد ۱۳۱۳ عازم ترکیه شد. مدت سفر او چهل روز به طول انجامید. او در آنجا از نزدیک با مظاهر تمدن غرب آشنا شد و پس از مراجعت تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه مردان، کشف حجاب و تأسیس دانشگاه رهاورد سفر به ترکیه بود. فروغی با مهارت خاصی موفق به انجام دادن خواسته‌های خود شد، بدون اینکه شخصاً در این راه قدمی برداشته باشد. منع حجاب در مدارس در خرداد ۱۳۱۴، یک روز رضاخان هیأت دولت را احضار کرد و گفت: ما باید صورتا و سنتا غربی شویم و باید در قدم اول کلاه‌ها تبدیل به شاپو بشود… و نیز باید شروع به رفع حجاب زن‌ها نمود و چون برای عامه مردم دفعتاً مشکل است اقدام کنند، شما وزرا و معاونین باید پیش قدم بشوید و هفته‌ای یک شب با خانم‌های خود در کلوپ ایران مجتمع شوید… و به حکمت، وزیر فرهنگ، دستور داد که در مدارس زنانه، معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد، او را در مدرسه راه ندهند. واقعه مسجد گوهر شاد دستور تغییر لباس و استفاده از کلاه شاپو که به مشهد رسید، علما و مراجع به شدت متأثر گشتند. آیت اللّه حاج آقا حسین قمی و آیت اللّه سید یونس اردبیلی، طی جلسات متعددی، این مسئله را بررسی کردند و اظهار نمودند که تغییر لباس به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد. آیت اللّه حاج حسین قمی تصمیم گرفت به تهران برود وبا رضاخان وارد مذاکره شود. هنگامی که به شهر ری رسید، پلیس محل سکونت ایشان را محاصره کرد. خبر گرفتاری آیت اللّه قمی سبب تشدید احساسات و غلیان افکار عمومی گردید. لذا اجتماع مردم در اطراف مراجع فشرده‌تر و ناگزیر به مسجد گوهرشاد کشیده شد. در آنجا خطبا و از جمله شیخ محمدتقی بهلول به منبر رفتند و مردم را به مقاومت دعوت نمودند. پس از چند روز، سرانجام صبح جمعه ۲۰ تیر ماه ۱۳۱۴ نیروهای نظامی، اطراف مسجد را محاصره نمودند و مردم را در آن مکان شریف به خاک و خون کشیدند. دشمنی رضاخان با اسلام رضاخان پس از رسیدن به قدرت، درصدد فریب مردم برآمد. او با پای پیاده همراه دستجات عزاداری حرکت می‌کرد و در مجالس عزاداری و تکیه‌ها حاضر می‌شد و خود را مقید به اصول مذهب نشان می‌داد. اما پس از استقرار حکومتش، همه تلاش خود را در راه زیر پا نهادن سنت‌های مذهبی به کار بست. او در راه رسیدن به اهداف شوم و پلید خود مردم را در حرم مطهر امام رضا علیه السلام به خاک و خون کشید. واقعه مسجد گوهرشاد نمونه بارز و علنی دشمنی او با اسلام بود. در اوایل سال ۱۳۱۴، رضاخان دستور داد مردها کلاه شاپو بر سر بگذارند و زن‌ها بدون چادر از خانه خارج شوند. پاسبان‌ها اجازه داشتند چادرها و روسری‌ها را از سر زنان بکشند. کوچه‌ها و خیابان‌ها صحنه جنایات و فجایع رقت‌باری بود و همه روزه صدها زن بی دفاع مورد حمله پاسبا ن‌ها قرار می‌گرفتند. زنانی که به هیچ وجه نمی‌خواستند بدون حجاب از خانه خارج شوند، تصمیم گرفتند در خانه بمانند و برای عده‌ای این خانه نشینی تا رفتن رضاشاه ادامه داشت. جشن دانشسرای مقدماتی برای برداشتن حجاب بانوان، مجالس جشن و سخنرانی ابتدا در تهران و سپس به تدریج در سایر شهرها برگزار گردید و بیشتر مردم نه تنها از این مجالس استقبال نمی‌کردند، بلکه با نظر منفی به آن می‌نگریستند. در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴، شاه به اتفاق ملکه و دخترانش در جشن دانشسرای مقدماتی حضور یافتند. در آن روز ملکه و شمس و اشرف پهلوی بدون حجاب وارد دانشسرا شدند. شاه پس از اعطای جوایز و دیپلم به فارغ‌التحصیلان ضمن نطقی خطاب به بانوان آموزگار و دوشیزگان فارغ‌التحصیل گفت: «…شما خانم‌ها این روز را یک روز بزرگ بدانید… شما تربیت کننده نسل آینده خواهید بود و شما هستید که می‌توانید آموزگاران خوبی باشید و افراد خوبی از زیر دستان شما بیرون بیایند! دشمنی رضاخان با چادر به سر کردن رضاشاه فلسفه اقدام احمقانه کشف حجاب را برای محمود جم که کشف حجاب در زمان نخست وزیری او انجام گرفت چنین بیان می‌کند: «این چادر چاقچورها را چطور می‌شود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود، بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دُمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.