خاطرات صدر الاشراف در خاطرات صدر الاشراف آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمی‌دادند و در معابر پاسبان‌ها از اهانت و کتک زدن به زن‌هایی که چادر داشتند، با نهایت بی پروایی و بی رحمی فروگذار نمی‌کردند. حتی بعضی از مأمورین، به خصوص در شهرها و دهات، زن‌هایی که پارچه روی سر انداخته بودند، اگرچه چادر معمولی نبود، از سر آن‌ها کشیده، پاره می‌کردند و اگر زن فرار می‌کرد، او را تا توی خانه‌اش تعقیب می‌کردند و به این هم اکتفا نکرده، اتاق زن‌ها و صندوق لباس آن‌ها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل می‌دیدند، پاره می‌کردند یا به غنیمت می‌بردند. تغییر لباس، تغییر فرهنگ مسئله لباس و شکل و نوع آن، امری ساده و سطحی نیست… تغییر لباس همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمی‌تواند با لباس خود وداع کند و تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد، لباس آنان را به تن نمی‌کند. درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که هر که خود را به گروهی شبیه سازد، هم از آن گروه است. حذف فرهنگ اسلامی توسط رضاخان رضاخان پس از پا گرفتن قدرتش، از سوی استعمار انگلیس، مأموریت یافت که از طریق بی توجهی و حذف نمادهای دینی و سنن مذهبی، فرهنگ اسلامی را از صحنه زندگی مردم خارج کرده، فرهنگ غرب را جانشین آن نماید. کشف حجاب یکی از برنامه‌هایی بود که او در دستور کار خود قرار داده بود. این برنامه از جمله اقداماتی بود که او را به هدف شیطانی خود نزدیک می‌کرد. کشف حجاب، عریان کردن نهفته‌ها فرانتس فانون می‌نویسد: «کشف حجاب یعنی آشکار کردن زیبایی‌ها، یعنی عریان کردن نهفته‌ها و اسرار، یعنی شکستن مقاومت او، یعنی او را در اختیار خویش گرفتن و بالعکس پوشیدن چهره یعنی مخفی کردن یک راز و ایجاد یک دنیا اسرار و نهفته‌ها، … این زن که بیرون و دیگران را می‌بیند ولی خود دیده نمی‌شود، به استعمارگر محرومیتی را تحمیل می‌نماید؛ زیرا این دیدن یک طرفه است و تقابل وجود ندارد. زن دیده نمی‌شود، تسلیم نمی‌گردد، خود را عرضه نمی‌کند. تغییر لباس و تغییر فرهنگ دکتر حداد عادل، لباس یک ملت را مصداقی از فرهنگ آن ملت می‌داند و می‌گوید: در جامعه ما، در سال‌های قبل و بعد از ۱۳۱۴، آن‌ها که تغییر لباس را پذیرفتند، همان کسانی بودند که فرهنگ غربی را پذیرفته بودند و آنها که نپذیرفتند نیز آنهایی بودند که آن فرهنگ را نپذیرفته بودند و گول آن به اصطلاح «ترقی»، «آزادی» و «تساوی حقوق» را نخورده بودند… مسئله به ظاهر خیلی ساده بود. رضاخان می‌خواست زنان را از کیسه سیاه چادر به در آورد و آنان را وارد دنیای پر نور و مترقی جدید کند. ولی اکثریت عظیم این مردم در برابر این پیشنهاد ساده و منطقی، تا سرحد جان مقاومت کردند و حتی حاضر شدند جان خود را فدا کنند و کفن بپوشند، اما لباس غربی نپوشند. اقتصادی آن تأثیر اقتصادی تغییر لباس و کشف حجاب این بود که زمینه استفاده از لباس‌های، لوازم آرایش و سایر فراورده‌های ظاهر فریب سرمایه داری غربی فراهم گردید… با تغییر لباس مردان و زنان به سبک اروپایی، ایرانیان مجبور شدند تولیدات آنها را وارد کشور کرده، سپس تهیه و مصرف کنند و بدین ترتیب، کم صنایع داخلی از قبیل کارگاه‌های نساجی پارچه و… چون نمی‌توانستند با مدهای رنگارنگ پاریس، لندن و نیویورک مقابله و رقابت کنند، از بین رفتند و سرمایه‌های داخلی به جای تولید مجبور به واردات شدند و سرمایه داران استعماری هم درآمدهای سرشاری را به جیب زدند. دفاع زنان ما از لباس و حجابشان در قضیه کشف حجاب رضاخانی، یک حماسه غرورانگیز در تاریخ ملت ماست. ماجرای دردناک مسجد گوهرشاد مشهد و آن جمع کثیری که در مخالفت بابی حجابی رضاخانی، با دست خالی در برابر اسلحه ایستادند و کشته شدند، سند افتخار ملتی است که تا پای جان می‌کوشد از معنویت و فرهنگ الهی خود دفاع کند. برانداختن فرهنگ رضاخانی بیشتر مردم در برابر کشف حجاب رضاخانی مقاومت کردند و دستگاه حکومت پهلوی علی رغم همه زورها و فشارهای اجتماعی و تبلیغاتی خود، روز به روز خود را در این مسئله شکست خورده تر دید. دشمن اگر باهوش بود، از همین مقاومت مردم در برابر کشف حجاب می‌توانست میزان اعتقاد و وفاداری این مردم را به اسلام بفهمد… بالاخره دیدیم که همان زنانی که اجازه نداده بودند رضاخان با تغییر لباس آنان، پرچم بیگانه را بر تن آنان بپوشاند، همان زنانی که سال‌ها مقاومت منفی کردند و در خانه ماندند، چهل و چند سال بعد همراه دختران و نوه‌های خود، با همان چادرها یعنی با همان پرچم‌های مسلمانی خود قیام کردند و دوش به دوش برادران خود، در یک انقلاب خونین، با بر انداختن دودمان پهلوی به سلطه فرهنگ رضاخانی نیز خاتمه دادند.