هوای امنیت
گرفته چتر مرا دست های امنیت
و من رها شده ام در هوای امنیت
پرنده ای شده است از خلیج تا به خزر
منی به وسعت جغرافیای امنیت
در آشیانه ی گنجشک ها اگر غم نیست
نشسته چونکه در آنجا صدای امنیت
که باغ سبز نبیند بلای باد خزان
که از شکوه نیافتد صفای امنیت_
بهار در بغلش برگ لاله آورده
که مشت مشت بریزد به پای امنیت
□
خبر رسید دوباره شهید آوردند
خبر رسید یکی شد فدای امنیت
خبر رسید چنین؛ توی گوش دخترکی
که هدیه کرده پدر،جان برای امنیت
نگاه دخترکی بود و کوچ بابا جان
به روی دسته ای از شانه های امنیت
□
خدا کند که ز یاد پرنده ها نرود
در این هوای بهاری بهای امنیت
ناصر اسماعیلی شاعر برجسته انتظامی استان زنجان
#هفته_فراجا
#امنیت
#تولیدی_عس_زنجان